سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

 گویا پول های میلیاردی ملت ایران که به جیب فوتبالی ها می رود ، ‌خیلی آنها را متوقع کرده که اکنون ،‌ که صحبت از تعیین سقف قرارداد است ،‌صدای اعتراضشان به آسمان بلند شده که چرا می خواهید رقم های بی حد و حصر قراردادها را محدود کنید؟‌ از جمله  امیرامیر قلعه نویی قلعه نوعی ،‌ مربی تیم سپاهان اصفهان در اعتراض به قانون سقف قرارداد ،‌تیمش را ترک کرد و در یک مصاحبه تلویزیونی ،‌ تعیین سقف دستمزد برای بازیکنان و مربیان فوتبال را "کمونیستی"‌خواند.

او در حالی این سخنان را بر زبان آورده است که برخی بازیکنان و مربیان در همین فصل گذشته ،‌ دستمزد یک میلیارد تومانی گرفته اند. این وضعیت باعث شده است ،‌ برخی باشگاه های متمول که از بیت المال ارتزاق می کنند ،‌ به راحتی قراردادهای چند صد میلیون تومانی و یک میلیاردی با بازیکنان و مربیان ببندند و بقیه باشگاه ها هم برای این که از قافله عقب نمانند ،‌ ولو به بهای منفی شدن تراز مالی شان این کار را تکرار کنند و در نهایت با مشکلات عدیده ای مواجه شوند.

قلعه نوعی و مدافعان بی حد و حصر بودن دستمزدهای فوتبالیست ها می گویند که در کشورهای دیگر هم باشگاه ها آزادند که هر مبلغی را با هر مربی و بازیکنی ببندد و اینجا هم باید کما فی السابق ،‌ همین وضعیت حاکم باشد.
البته بدیهی است که این افراد ،‌مدافع بی حد و مرز بودن مبلغ قراردادها باشند زیرا این امر مستقیماً ‌با منافع شخصی و جیب خودشان سروکار دارد و طبیعتاً‌کسی که در فصل گذشته 850 میلیون تومان گرفته ،‌ وقتی صحبت از 350 میلیون تومان می شود ،‌ توی ذوقش می خوردو این 350 میلیون را اندک و بی مقدار می شمارد و حق هم دارد قهر و علیه مقررات جدید مصاحبه کند!

در پاسخ به این افراد که به رقم های میلیاردی و چند صد میلیون تومانی عادت کرده اند و مدام نرخ های باشگاه های دیگر دنیا را به رخ می کشند و طلبکار هم می شوند نکاتی چند قابل ذکر است:

1- اگر در فلان باشگاه اروپایی ،‌مربیان و فوتبالیست ها 10 برابر شماها پول می گیرند ،‌ منبع پول هایی که دریافت می کنند ،‌بودجه عمومی نیست و این گونه نیست که مثلاً ‌در انگلیس ،‌شهروندان بریتانیایی ،‌ یک پوند یک پوند مالیات دهند یا منابع زیر زمینی کشورشان را بفروشند و میلیون میلیون به فلان بازیکن بدهند که برود فوتبال بازی کند! بلکه خود باشگاه به مثابه یک شرکت تجاری ،‌ با استفاده از همین بازیکنان کسب در آمد می کند و خرج شان می نماید.

اما در اینجا چه؟ مگر غیر از این است که قریب به اتفاق باشگاه های لیگ برتری وابسته به نهادها و تشکل ها و شرکت ها و کارخانه های بخش عمومی هستند؟ و مگر نه این است که همین صدها میلیون تومانی که آقای قلعه نوعی و بقیه مربیان و بازیکنان فوتبال سال هاست  می گیرند ،‌متعلق به بیت المال همین مردمی است که بعضی هایشان برای رفع نیازهای اولیه زندگی، کلیه هایشان را می فروشند؟!
حق با آقای قلعه نوعی و دوستانشان است اما به شرطی که باشگاه ،‌از رهگذر همین بازکنان ،‌کسب درآمد کند و آنگاه هر چقدر خواست به ایشان پول بدهد نه این که از جیب 75 میلیون ایرانی دربیاورند و به کیسه آقایان بریزند که بروید زمین چمن و توپ بازی کنید!

2 - آقای قلعه نوعی گفته است:‌ وقتی کارخانه فولاد مبارکه دقیقه‌ای یک‌و‌نیم میلیون تومان درآمد دارد چرا نباید بخشی از این پول برای ورزش و جوانان هزینه شود؟ 

این، حرف خوبی است اما از جناب ایشان می خواهیم برای جیب خود و سایر فوتبالیست ها از نام جوانان هزینه نکند.
 کارخانه فولاد مبارکه اگر دقیقه ای یک و نیم میلیون تومان درآمد دارد ،‌ آیا باید به اسم ورزش و جوانان ،‌ بیاید با 30 - 20 بازیکن و مربی و کمک مربی ،‌ قراردادهای چند میلیارد تومانی ببندد و سودش را بدهد به آنها؟ بیچاره کارگر کارخانه فولاد در ان شرایط سخت و جانفرسا کار کند و سودش را بدهند به شما؟!

اگر قرار است بخشی از سود کارخانه صرف ورزش و جوانان شود ،‌ آیا بهتر نیست به جای آن که با فلان بازیکن تازه به دوران رسیده قرار داد چند صد میلیون تومانی بنویسند ،‌ در چند محله محروم شهر ،‌زمین ورزش احداث کنند تا قرن های قرن ،‌جوانان از آن استفاده کنند؟

3 - آقایانی که از تعیین سقف قرارداد برای فوتبالیست ها شاکی اند ،‌ جواب دهند که چگونه در این مملکت ،‌باید برای کارمند و کارگر و پزشک و استاد دانشگاه ،‌ سقف پرداخت وجود داشته باشد ولی برای چند فوتبالیست و مربی حد و مرزی نباید باشد و آنان بتوانند در زد و بندهای کلان ،‌ برای یک سال بازی ،‌قراردادهای صدها میلیون تومانی ببندند و همیشه هم طلبکار باشند؟ مگر فوتبالیست ها تافته جدابافته اند که بقیه سقف داشته باشند و اینها نه؟ 
اگر تعیین سقف به قول آقای قلعه نوعی "کمونیستی"‌است ،‌ وضعیت مطلوب ایشان ،‌ چیزی جز آپارتاید نیست.

تازه این سقفی هم که تعیین کرده اند ،‌ با هیچ کدام از دستمزدهای موجود در کشور همخوانی ندارد ؛ سقف سالانه 350 میلیون تومان برای فوتبالیست ها ، معادل حقوق ماهانه 29 میلیون تومان است که رقمی غیرمنطقی و نجومی است ؟ مگر در این کشور ،‌ کسانی که با کارشان چرخ های اقتصاد و سلامت و علم و کشاورزی را می چرخانند چقدر می گیرند که یک فوتبالیست باید ماهانه 29 میلیون تومان بگیرد و تازه ناراضی هم باشد و قهر هم بکند که چرا به ما کم می دهند؟
حالا این دهها میلیون تومان دستمزد ماهانه ،‌جدای از پاداش هایی است که مثلا اگر این بازی را ببرید ،‌سمند می دهیم و آن یکی را ببرید 50 سکه طلا و سفر حج و ... ! 

4 - آقایان مدعی اند که با پولی که خرج فوتبال شده است ،‌مردم خیلی با نشاط شده اند و به قول قلعه نوعی ‌" اگر سازمان ملی جوانان میلیاردها تومان هزینه می‌کرد نمی توانست چنین شور و نشاطی را به مردم بدهد. "

بله ،‌فوتبال نشاط می آورد اما بدون دادن پول های بی زبان ملت به فوتبالیست ها هم می شود! وانگهی فوتبالی که سال هاست درگیر حاشیه و افت شده ،‌ دیگر نشانی از دوران نشاطش ندارد و اعصاب خرد کنی در سطح ملی ،‌ بزرگترین دستاورد این خاصه خرجی ها و تربیت بازیکنان پولکی و بی حمیت و کم توان است.
 به راستی زمانی که فوتبال ما بنگاه زد و بندهای مالی نشده بود ،‌مردم ایران از فوتبالشان لذت بیشتری می بردند یا الان که همه فوتبال شده است بده بستان های میلیاردی ،‌بازیکنان بی اخلاق ،‌مربیان مدعی ،‌ باخت های پی در پی و تحقیر ملی و ...؟!
 
این پول های میلیاردی که برای فوتبالیست ها ،‌حکم پول بادآورده را دارند ،‌ نه تنها فوتبال ایران را ارتقا نداده و نمی دهد ،‌ بلکه آن را معتاد به تزریق دائمی پول می نماید و این در حالی است که در همه جای دنیا ، ‌فوتبال ،‌خود یک صنعت پولساز است و نه یک بیمار تزریقی که اگر پول ملت بدان تزریق نشود ،یا کم تزریق شود ،‌ سست شود و مربیانش قهر کنند و بازیکنانش اعتصاب کنند!

آیا این وضعیت درباره تیم ذوب آهن وقراردامربیان آن نیز صادق است ؟ درباره تیم های نفت ، پیکان ، سایپا و.. و.. و.. چطور ؟

*سردبیر عصرایران  

 

 


[ یکشنبه 90/3/22 ] [ 1:40 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

چندسئوال درباره هدفمندکردنیارانه ها

صرف نظر ازمدتی که پرونده هدفمند کردن یارانه ها درمحافل مختلف گشوده شده اکنون چندروزی است باتصویب مجلس شورای اسلامی لایحه هدفمند کردن یارانه ها بحث روز شده واز آنجا که این موضوع به زندگی روز مره همه مردم مربوط می شود طبیعی است همه از باسواد وبی سواد، شهری وروستایی ،فقیر وغنی و..در این باره بیندیشند وبحث کنند . گفته می شود اجرای این لایحه می تواند عدالت را دربین اقشار مختلف جامعه ایرانی ایجاد کند وبه دهک های پایین جامعه سهم بیشتری از آنچه به عنوان ناحق به آنان پرداخت نشده داده خواهدشد . در این باره می توان چند سوال مطرح کرد انتظار می رود بدون جبهه گیری ودعواهای موجود به این سوالات توجه شود وچنانچه جوابی دارید مطرح فرمایید تا ابتدا من وبعد دیگران از نظر ارزشمند شما بهره گیرند :

1- سطح زندگی در شهرها وروستاهای مختلف هرکشور واز جمله ایران متفاوت است آیا باپرداخت یکسان یارانه به هرفرد صرف نظر از این که درکجا وباکدام سطح هزینه زندگی می کند به عدالت نزدیک می شویم؟

2- قرار است یارانه ی انرژی (برق، گاز شهری ، بنزین و..) ،نان ،برنج ،روغن وشکر قطع شود وباپرداخت پول نقد به افراد، قیمت ها آزاد گردد دراین صورت فروشنده ای که به دلیل فشار روانی وگرانی حامل های انرژی برقیمت لوازم خانگی، بیسکویت، پارچه، کاغذ، لوازم التحریر ، کالاهای خانگی ،و....افزوده است راچه کسی وچگونه کنترل می کند و قیمتهای افزایش یافته را ازکدام محل باید پرداخت کرد ؟آیا به موازات افزایش قیمت ها حقوق کارکنان دولت وبخش خصوصی نیز افزایش منطقی خواهد داشت ؟ چگونه واز کدام محل، اعتبار این افزایش حقوق تامین خواهدگردید؟.

3- باپرداخت مستقیم ونقدی یارانه ها به مردم نقدینگی افزایش می یابد واز آنجاا که این نقدینگی برای خانواده ها قدرت بالایی ایجاد نمی کند تاباآن سرمایه گذاری کنند این پول را به بازار روانه می نمایند تانبازهای روزانه وموقتی خودرا تامین کنند دراین صورت بامشکل جدید ی به نام تورم ناشی از پرداخت نقدی یارانه ها مواجه خواهیم بود با این موضوع چه باید کرد ؟

4- قرار است نیمی از جمعیت کشور یارانه نقدی دریافت نکنند این گروه افرادی هستند که به نوعی درتولید، توزیع وتامین نیازهای زندگی مردم نقش مستقیم دارند ودرصورت استفاده از بنزین ، برق ، گاز وسایر کالاها باقیمت آزاد شده برقیمت تولیدات یا آنچه توزیع می کنند خواهند افزود واز آنجا که سیستم نظارتی وکنترل قیمت ها در ایران فاقد کارایی لازم است پس از مدتی دوباره وضع به همان موقعیت قبلی وحتا وخیم تربازخواهد گشت  وباز می ماند این که فقیر فقیرتر وثروتمند غنی تر شده است...

5- می گویند قیمت بنزین درخلیج فارس حدود500تومان است این درست ، اما این قیمت به دلارمحاسبه شده است آیا قیمت کالاهای دیگر نیز باقیمت آن درکشورهای همسایه مقایسه شده است ؟ وآیا می توان هزینه ها را به دلار وحقوق ودستمزدکارگران وکارمندان را به ریال پرداخت کرد ؟

6-     ....


[ یکشنبه 88/8/3 ] [ 11:58 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

هر زائر ایرانی 7بشکه نفت ؟!هرزائرایرانی 7بشکه نفت

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«مادرم جلوی چشمم از شدت گرما لب مرز ایران و عراق جان داد درحالی که پزشکی در کاروان نبود تا به دادش برسد، حدود نیم ساعت قبلش به سرباز عراقی لب مرز گفتم: مادرم بدحاله، باید بمیره تا شماها کارش رو زودتر راه بیندازید؟ گفت : آره! برو وقتی مُرد بیا» ! آنچه خواندید شرح حال گروهی از اسرای ایرانی در زمان جنگ تحمیلی نیست، بلکه وصف بدترین لحظه‌های زندگی یکی از هموطنانمان است که حدود دو سه ماه پیش تصمیم گرفت مادر سالمندش را با یکی از کاروان‌های زیارتی مجوزدار برای زیارت به عتبات عالیات ببرد و هرچند پیشتر گفته بود مادرش قادر به سفر زمینی نیست، اما در پی لغو پرواز ناچار شد او را از راه زمینی به ایران بازگرداند و پیرزن در میانه راه به دلیل نبود امکانات در عراق جانش را از دست داد.

 

روزی 2 میلیون دلار سود، از ایران به عراق
پژوهش‌های میدانی و پرسش از زائران نشان می‌دهد هر زائر ایرانی در هر سفر به طور متوسط یک میلیون تومان جنس بنجل را از بازارهای عراق خریداری می‌کند، اما مصطفی خاکسار قهرودی رئیس سازمان حج و زیارت در گفتگو با «جام‌جم»، میزان سودآوری ایرانیان را برای کشور عراق به طور متوسط کمتر از این مقدار تخمین می‌زند و می‌گوید: هر زائر ایرانی حدود 500 دلار برای عراق سودآوری دارد.
به گفته خاکسار قهرودی، ایران روزانه بیش از 3000 زائر به عراق می‌فرستد که این رقم بدون احتساب زائران غیرمجاز و انفرادی است. قهرودی معتقد است: تعداد زائران سازمان نیافته نیز در ایام خاص با شمار زائران مجاز برابر می‌شود.
از این اظهارات می‌توان نتیجه گرفت که اگر شمار متوسط زائران ایرانی را در روزهای عادی حدود 4000 نفر (با احتساب زائران مجاز و غیرمجاز) در نظر بگیریم که هر یک برای عراق 500 دلار سودآوری داشته باشند، ایران روزانه حدود 2 میلیون دلار برای این کشور سودآوری دارد که این رقم در ایام خاص، با در نظر گرفتن نزدیک به 6000 زائر ایرانی در این کشور به 3 میلیون دلار در روز می‌رسد!
هر زائر ایرانی یعنی 7 بشکه نفت
عراق این روزها هر بشکه نفتش را با قیمت تقریبا 70 دلار روانه بازار می‌کند در حالی که سودآوری هر زائر ایرانی برای این کشور بیش از 7 برابر هر بشکه نفت (500 دلار) است، اما به رغم سودآوری بالای زائران ایرانی، امکاناتی که در اختیار آنها قرار می‌گیرد در حدی بسیار پایین است.
یک چرای بزرگ و بی‌جواب!
رئیس سازمان حج و زیارت در پاسخ به این که عمده‌ترین مشکل زائران ایرانی در عراق چیست، می‌گوید: عمد‌‌ترین مشکل؟! همه چیز برای زائران ایرانی در عراق مشکل است که بخش عمده‌ای از این مشکلات به نبود امکانات زیربنایی، نداشتن ثبات سیاسی و نبود دولتی مستقل در این کشور مربوط می‌شود.

 

یک پیشنهاد؛ اعزام زائر را متوقف کنید
رئیس سازمان حج و زیارت پیشتر در گفتگو با «جام‌جم» در پاسخ به این پرسش که چرا اعزام زائر از طرف سازمان حج و زیارت متوقف نمی‌شود می‌گوید، حتی اگر ما اعزام زائر به عراق را به شکل قانونی متوقف کنیم، آنها به شکل سازمان‌نیافته برای سفر و زیارت اقدام می‌کنند.
این اظهارنظر خاکسار قهرودی در حالی صورت می‌گیرد که سال‌ها پیش وقتی مرز ایران عراق بسته بود، شمار زائران ایرانی ورودی به این کشور تقریبا صفر بود و کسی برای زیارت قانون‌شکنی نمی‌کرد و جانش را به خطر نمی‌انداخت و به همین دلیل بیراه نیست اگر بار دیگر و با توجه به شرایط ناخوشایند زائران ایرانی در عراق، پیشنهاد بستن مرزهای میان دو‌کشور را دستکم تا زمانی که عراق به ثبات سیاسی برسد، مطرح کنیم.

اصل خبر را اینجا بخوانید


[ یکشنبه 88/4/21 ] [ 1:28 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

  جزیره ای عمل نکنیم

وقتی خبر رکود اقتصادی غرب به ایران رسید بعضی آن را به حساب دشمنی های گذشته گذاشته ، شادمانی کردند واز این که این مشکلات گریبان غرب را گرفته درشعفی شخصی فرو رفتند غافل از آن که اثرات این موج منفی اقتصادی دیر یا زود ما وسرزمین و ملتمان را گرفتار خواهد کرد وشادمانی ما دیری نخواهد پایید . البته اگر کشورخود را جزیره ای رها درمیان آبهای آزاد جهان بدانیم که به هیچ جا وهیچ سرزمینی متصل نیست می توانیم حصاری از فولاد به دور سرزمینمان بکشیم وخود را از امواج آسوده سازیم اما هر عقل سلیمی می داند که این کار نه شدنی است ونه عقلانی...

قرار بود امروز بعد از مدتها برنامه ریزی وعوض کردن برنامه ها مسیر اصفهان را طی کنیم تا چند برنامه ضروری رابه انجام رسانیم ( نوبت پزشک در دونقطه جداگانه، خرید و...) همه چیز روی کاغذ آماده بود اما بعد از ظهر خبر رسید که کارگران بازنشسته ذوب آهن اصفهان - همان که قراردادهای میلیونی با بازیکنان ومربیان فوتبال وفوتسال ودیگر ورزشها می بندد ودر پرداخت حقوق بازیکنان تاخیری ندارد -به دلیل آنچه تبعیض در قوانین پرداخت در لایحه خدمات کشوری به بازنشستگان صنعت فولاد می خواندند مسیر گردنه گاوپیسه ( در انتهای کوه پنجی ) را مسدود کرده وبه این تصمیم معترض بودند. پلیس نمی دانست چه وقت این ترافیک سردرگم وبدون روزنه پایان می یابد وکسی به کسی نبود شاید مسئولان می دانستند که این حرکت دیرنخواهد پایید ودرنتیجه آرام گرفتند تا این خشم برون ریخته فروکش کند .آنچه بود برنامه ما به کلی به هم خورد ، بیچاره کسانی که امتحانی داشتند ، بیماری اورژانسی را در راه بدرقه می کردند ،یا قرار بود به موقع به پرواز واتوبوس و...برسند.

پی نوشت :

    ذوب آهن کارخانه ای قدیمی است که درمنطقه ما اشتغال ایجاد کرد، چهره منطقه را دگرکون ساخت وجمعیت زیادی را از دورترین نقاط کشور برای کار به این محدوده کشاند اما این صنعت عظیم بی محابا وبدون ملاحظه آلودگی ایجاد می کند ، آب ، خاک وهوا از اثر فعالیت این صنعت به شدت آلوده شده اند کشاورزان دیگر نمی توانند محصولات قبلی را با همان بازده وکیفیت تولید کنند وبیماریهای تنفسی وحساسیت ها ی مختلف گریبان خانواده های مختلف را گرفته است کاش گاهی به این مشکلات هم فکر می کردیم ( یکی از نوبت های پزشک که قرار بود برویم مربوط به همین حساسیت ناشی از آلودگی ذوب آهن بود که نشد !)، کاش به این می اندیشیدیم که پول دریافتی بابت حقوق ودستمزد باید صرف رفاه وآسایش شود نه خرج درمان ودارو وآن هم نتیجه ای نداشته باشد . باید خودم به خودم امید بدهم که روزی مردم ما به حقوق خود آگاه می شوند ودر پی کسب حقوق از دست رفته شان مسیرهای دستیابی به آن را می پیمایند.  نمی دانم تا آن روز چقدر مانده اما امیدم را ازدست نداده ام با این توضیح که امید درد را درمان نمی کند اما آن را قابل تحمل می سازد امید که بتوانیم دردها راتحمل کنیم .....

 

 


[ چهارشنبه 87/9/13 ] [ 1:41 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

می گویند ایران دارای جمعیتی جوان است ، می گویند کشورهایی که جمعیت جوان دارند بامشکلات بی شماری روبرو هستند ومی گویند بیکاری یکی از این انبوه مشکلات است .... در سرزمینی که یافتن کاری که بتواند چرخ یک زندگی متوسط را بچرخاند در حد معجزه است و در زمانی که نیروهای فارغ التحصیل رشته های گوناگون کارشناسی ، کارشناسی ارشد ودکترا پیاده روها را می پیمایند وداشتن شغل و درنتیجه مسکن وازدواج را برباد رفته می بینند استفاده از نیروهای بازنشسته در مشاغل اجرایی وبه عنوان نیروهای کاری تمام وقت کدام هدف را تعقیب می کند ؟ اگر این موضوع حمایت نیروهای ارزشگرا ومدافع اهداف انقلاب را جلب کند و از سوی این نیروهای وفادار به انقلاب حمایت شودچه باید گفت وکدام واکنش مناسب تر است ؟


[ سه شنبه 87/7/9 ] [ 6:32 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

یک کوه اسکناس دربرابر یک سکه طلا

اگر امروز شما به فردی یک میلیون تومان قرض بدهید ویکسال بعد همین مقدار را پس بگیرید آیا این یک میلیون تومان همان قدرت خرید یکسال قبل را دارد یانه واگر ندارد این کاهش قدرت خرید را چه کسی پاسخگو خواهد بود ؟

اگر در صدر اسلام از حرام بودن ربا سخنی به میان آمده منظور پول اعتباری بوده یا سکه های طلا ونقره ؟ یا هر نوع بهره ای؟ودرصورت اخیر کاهش قدرت خرید را چه باید کرد ؟ آیا با اخلاقیات می توان این موضوع را جبران کرد ؟

اگر امروز مثل دوره های قدیم معاملات با سکه های طلا ونقره انجام می گرفت می توانستیم از قرض دهندگان ، بانکها و.. درخواست کنیم برابر همان پولی را که می پردازند بازپس گیرند واز زیاده خواهی پرهیز کنند اما می دانیم که چنینن موضوعی نه امکان دارد ونه اجرایی است ؛ چه باید کرد ؟

دو توضیح ضروری :

1-   این نوشته توجیه کننده ربا ونزول خواری نیست که از آن به شدت پرهیز کرده ومتنفرم نوشته رابه ترویج ربا ونزول خواری مربوط نفرمایید لطفا".

2-      تلاش ما دراقتصاد جهانی تا چه اندازه می تواند به نظام بانکداری بدون ربا منتهی شود ؟


[ شنبه 87/5/5 ] [ 2:25 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

یکی از روش های صرفه جویی در آب آشامیدنی ،استفاده از مخلوط کن آب در شیرهای مخلوط حمام اسصرفه جویی با کمترین هزینهت این وسیله در شیرهای جدید وجود دارد و در شیرهای قدیمی نیز قابل نصب است وبین لوله دوش آب وشیر اصلی نصب می شود با نصب این قطعه می توان پس از مخلو.ط کردن آب سرد وگرم ، به دلخواه وبه صورت مکرر آب را بست ومجددا" باز کرد ونیازی به مخلوط کردن مجدد آب سرد وگرم نیست . فکرش را بکنید اگر با این روش ساده هر کدام از ما در هر نوبت استحمام فقط ........لیتر آب صرفه جویی کنیم چه خدمت بزرگی به خودمان کرده ایم . می دانید که آب جایگزین ندارد ؟ این مطلب را قبلا نیز در نوشته ای آورده ام


[ پنج شنبه 87/3/30 ] [ 8:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 293
بازدید دیروز: 235
کل بازدیدها: 1451969