سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

اینکه چرک کف دست می خوانندش باعث می شود تصور کنی همه از آن گریزانند. اما وقتی دقت می کنی 80 درصد درگیری ها و بحث های روزانه سر پول است. همه ما به دنبالش هستیم.

فقیر و غنی هم ندارد. پول برای ما مشغله های ذهنی فراوانی ایجاد می کند که مدیریتش کیفیت زندگی مان را تغییر خواهد داد.10 اشکال اساسی که پول یا به عبارتی مشغله ذهنی که پول برای ما ایجاد می کند عبارت اند از:

1-  وقتی نداری می خواهیش و خوابش را می بینمی.

2- . وقتی داری می ترسی از دستت برود و سفت بهش می چسبی.

3- وقتی برای بدست آوردنش زحمت می کشی از دست دادنش سخت تر است.

4- وقتی باد آورده باشد می ترسی باد ببردش.

5- .کسی که داردش مورد احترام است اما نمی تواند فرق دوست و مگس دور شیرینی را تشخیص دهد.

6- کسی که نداردش مورد بی مهری و گاهی بی احترامی قرار می گیرد.

7- یکی از مهم ترین عوامل دعواهای زن و شوهری و قهر و حتی طلاق است.

8-  هرچقدر بیشترداری بیشتر می خواهیش.

9- می گویند خوشبختی نمی آورد اما وقتی نداریش فحش هم بهت نمی دهند. اصلا آدم حسابت نمی کنند حتی درحد بد وبیراه!

10-  شادی نمی آورد اما همه از آن توقع شادی دارند.

عصر ایران


[ سه شنبه 92/6/5 ] [ 8:35 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

  پرداخت تسهیلات خرد به گروه‌های کم‌درآمد همواره یکی از دغدغه‌های سیاست‌گذاران بوده است. اما این فرآیند با یک علامت سوال روبه‌رو است، اگر نظام بانکی مسیر تامین مالی چنین هدفی باشد به‌واسطه آنکه سپرده‌های بانکی متعلق به مردم است، دولت ها چگونه باید آن را به اقشار کم درآمد پرداخت کنند؟

نشریه «تجارت فردا» با «محمد یونس» تنها اقتصاددان برنده نوبل صلح در این خصوص گفت‌و‌گویی داشته است.
  یونس ، بانکدار و اقتصاددان بنگلادشی. او خالق "وام خرد" ، نوعی وام کوچک برای بیکاران و تاجران فقیر و  همچنین موسس بانکی به نام گرامین بانک است.
 
محمد یونس دکترای خود را در اقتصاد، از دانشگاه فاندرویلت آمریکا دریافت کرده است و در سال 2006  موفق به کسب جایزه نوبل در صلح شد.
 
از او چندین کتاب نیز منتشر شده است که از جمله معروفترین آنها عبارتند از:  بانکدار فقرا: وام های خرد و مبارزه با فقر جهانی،جهانی بدون فقر: کسب و کار اجتماعی و آینده سرمایه داری ،ساختن یک کسب و کار اجتماعی: نوع جدیدی از سرمایه داری که به بشریت خدمت می کند و ...

او از کامیابی‌ها و ناکامی‌های خود در این مسیر می‌گوید و عنوان می‌کند: «بدترین فریب سوء‌‌استفاده از نیاز تهدیدستان است.»

خلاصه ای از مهم ترین فرازهای این گفت وگو را  می خوانید:

 *  من در مورد بانکداری در کشور شما (ایران) اطلاعی ندارم اما همین قدر می‌گویم که اگر کشاورزان، کارگران و فقرا در کشور شما نمی‌توانند برای تامین حداقل معیشت و ایده‌های کارآفرینی و کسب‌وکار خرد، به تسهیلات ارزان قیمت دسترسی داشته باشند، حتماً سیستم بانکی شما دچار اشکال است.

*  ایده‌های من بیشتر از آنکه ریشه در سرمایه‌داری یا سوسیالیسم داشته باشد، ریشه در واقعیت دارد. مردم کشور من فقیر هستند و این بالاترین و بزرگ‌ترین حقیقت موجود است.

* بدترین نوع فریب، فریب مردم فرو‌دست جامعه است. فرودستان دارایی و ثروت ندارند که به واسطه از دست دادن‌شان غصه بخورند. فریب آنها، فریب باور آنهاست. فریب اعتماد آنهاست. من هیچ‌گاه درصدد فریب آنها نبوده‌ام.
 هیچ‌گاه از دوستی آنها برای اهداف سیاسی و نمایشی استفاده نکرده‌ام. من حتی به سیاست‌های رابین هودی هم علاقه ندارم و معتقد نیستم باید از فردی گرفت و به فرد دیگری داد.

* برای من بسیار شیرین است که به افراد انگیزه و امکان کارآفرینی بدهم. من از شما دعوت می‌کنم که این حس را امتحان کنید. خیلی شیرین است. اگر دوست داشتید، تصمیم خود را بگیرید. من آن را چشیده‌ام و دریافتم کار هیجان‌انگیزی است، هیجان‌انگیزتر از پول درآوردن.
 
*  ممکن است شما فرد پولداری باشید و از دنیای خود لذت ببرید. اما یک اتفاق می‌تواند دنیای جدیدی پیش روی شما ایجاد کند. در اطراف شما افراد فقیر زیادی وجود دارند که شب‌ها گرسنه می‌خوابند. این خوب نیست که در دنیای بزرگ حتی یک گرسنه وجود داشته باشد.

 * رسالت ما زمانی تمام می‌شود که حتی یک فقیر در دنیا وجود نداشته باشد. ممکن است بگویید غیر‌ممکن است که ریشه فقر خشکانده شود اما من می‌گویم حتی کم کردن فقرا هم یک اتفاق خیلی خوب است.

* باید به این فکر کنید که در زندگی به چند انسان فقیر کمک کرده‌اید تا کار کند و سهم خود را از طبیعت و زندگی بگیرد. درجه خوب بودن شما اینجا مشخص می‌شود.

*  از خودم پرسیدم تو درس اقتصاد خوانده‌ای و چگونه می‌توانی کاری کنی که مردم اطرافت وضع بهتری پیدا کنند. از این دست سوال‌ها زیاد مطرح کردم اما واقعیت این بود که تئوری‌های اقتصادی راهی مطمئن و کوتاه‌مدت برای درمان فقر و گرسنگی در روستای فقیر کنار دانشگاه نداشت.

 * معتقدم دولت‌ها می‌توانند کارهای زیادی برای مبارزه با مشکلات اجتماعی انجام دهند، چرا که بسیار بزرگ هستند و قدرتمند، و به تمام نقاط جامعه دسترسی دارند و می‌توانند منابع مالی گسترده‌ای را برای این هدف گردآوری کنند. اما اگر روش‌های دولتی برای حل مشکلات اجتماعی موثر بود تا به حال همه این گونه مشکلات حل شده بود.

*  وجود گسترده مشکلات اقتصادی به ما نشان می‌دهد که راه‌حل دولت نیست. عوامل بسیاری در ناکافی بودن نقش دولت برای حل مشکلات اجتماعی نقش دارند. یکی از آنها این مساله است که دولت می‌تواند ناکارآمد، کند، فاسد، بوروکراتیک و همیشگی باشد.

 * میل به سود بیشتر یک میل انسانی است. همان افرادی که مایل به کسب سود بیشتر هستند، از خود‌گذشتگی هم دارند. من هرگز به این موضوع فکر نمی‌کنم که سرمایه‌داری اشتباه است. بازارهای آزاد، نهادهایی برای شفافیت و تحکیم آزادی به شمار می‌روند.
 
* من همیشه گفته‌ام انسان‌ها برای کمک به خود و دیگران برای داشتن زندگی خوب مسوولیت دارند اما سختی‌های زندگی آنها را به این امر واداشته که فقط به خود فکر کنند و این رفتار باعث فقر و تهیدستی در جهان شده است.

 * من بارها گفته‌ام که فقر در جامعه امروز جایی ندارد و باید آن را به تاریخ سپرد. می‌گویید چرا؟ من می‌گویم همه انسان‌ها مهارت ذاتی برای بقا دارند. لازم نیست به فقرا نحوه زنده ماندن را بیاموزیم آنها خود چنین مهارتی را دارند و از سوی دیگر این گونه فکر می‌کنم که فقرا اکنون به این دلیل فقیر هستند که در گذشته موسسات مالی به آنها کمک نکردند.

*  اطمینان دارم اگر فرصت‌هایی را که برای دیگران فراهم است به فقرا بدهیم، آنها هم می‌توانند خود را از فقر نجات دهند. آنها خود می‌توانند دنیای عاری از فقر را خلق کنند. تنها باید زنجیرهایی را که در اطراف آنها کشیده‌ایم برداریم. فقر توسط مردم فقیر خلق نمی‌شود، بنابراین نباید به دیده تحقیر به فقرا نگاه کنیم.

  * ایده راه‌اندازی بانک گرامین و دادن وام‌های خرد به افراد فقیر برای کشوری مثل بنگلادش طراحی شده و حتماً می‌دانید که این کشور بسیار فقیر است. نمی‌دانم چنین ایده‌ای در کشور ثروتمند ایران چقدر ضروری است و چگونه جواب می‌دهد.

*  اجازه بدهید این پرسش را مطرح کنم که چگونه است که ایران فقیر دارد؟ آیا منابع نفتی به درستی خرج می‌شود؟ آیا شیوه خرج کردن دولت‌ها بهترین شیوه است؟ اینها پرسش‌هایی است که می‌تواند شما را در طرح مساله یاری کند.
مثلاً مساله اصلی برای اقتصاددانان بنگلادش، از بین بردن فقر است اما ممکن است چنین مساله‌ای در ایران اولویت اول نباشد.

 * به هر حال ده‌ها پرسش پیش روی شما قرار دارد و اگر به این نتیجه رسیدید که از تجربه گرامین استفاده کنید، باید بتوانید به چند پرسش پاسخ دهید. مثل اینکه کدام دسته از مشکلات برای حل کردن وجود دارند؟ چطور با آنها روبه‌رو شوید؟ چطور آنها را زیر نظر داشته باشید؟

*  ما همواره به مشکلات جهانی می‌اندیشیم و در نتیجه، گیر می‌کنیم. نخست مشکل یک نفر، سپس مشکل پنج نفر را حل کنید. به هر حال توصیه من این است که اگر در ایران با معضل فقر مواجه هستید، صندوق‌های کسب‌و‌کار اجتماعی راه بیندازید.

  * بانک‌ها، دولت‌ها، بنیادها و فعالان بخش خصوصی می‌توانند آن را ایجاد کنند. جوانان، فعالان اقتصادی و بازنشسته‌ها را تشویق کنید تا با ایده‌های کسب‌و‌کاری برای حل مشکلات کنار بیایند. نشان بدهید کسب‌و‌کار اجتماعی چگونه کار می‌کند. 

منبع: عصرایران


[ سه شنبه 92/2/10 ] [ 12:38 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

یک معمار آلمانی این خانه متحرک را طراحی کرده که اگر چه شاید راه حل کاربردی برای خانه‌دار شدن نباشد اما شاید حداقل چند ساعتی خوابیدن در آن، رویای خانه‌دار شدن را از سر بپراند.
 
ایده این معمار برای طراحی این اتاقک یک متر مربعی، خانه‌ای بوده که بتوان در و پنجره آن را به هر سو باز کرد و در هر جا و با هر همسایه‌ای که دلخواه بود همسایه شد!

خانه ای به اندازه  1متر مربع


[ دوشنبه 91/12/21 ] [ 11:54 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

دوئل پسته و پیامک

تقریبا یک ماه به عیدنوروز و آغاز سال 92 مانده است. آجیل و پسته و خشکبار هم که جزو عناصر ثابت دید و بازدیدهای نوروزی است، این روزها بالاترین و بی سابقه ترین قیمت های خود را تجربه می کند. آیا با این اوضاع، آجیل از سبد کالاهای نوروزی خانوارهای ایرانی حذف می شود؟ آیا شبکه های اجتماعی و پیامک هایی که این روزها لحظه به لحظه بیشتر می شوند می تواند قدرت خود را در تاثیرگذاری، به رخ بکشد؟

 واکنش مردم به گرانی آجیل، در دنیا حقیقی ومجازی وبخصوص پیامک ها بیشترین بازتاب را داشته است. افزایش کم سابقه و ناگهانی قیمت آجیل شب عید این روزها بحث اول پیامک ها و شبکه های اجتماعی شده است.

«بیایید برای یک بار هم که شده در تحریم آجیل به دلیل گرانی متحد باشیم. ما آجیل نمی خریم و نمی خوریم.» این پیامک شاید این روزها روی تلفن همراه شما هم آمده باشد. پیامکی که این روزها به یکی از بحث های داغ تبدیل شده است.

به این پیامک هم توجه کنید :

«تصمیم بگیریم برای حفظ آبروی خانواده های کم درآمد ومبارزه باگران فروشی ،سال نو را بدون خرید آجیل جشن بگیریم »

واین پیام:

 «بیاییم امسال آجیل نخریم و یک نوشته قشنگ روی سفره هفت سینمون، بذاریم که برای چی اینکارو کردیم. اگر کسی دوست داشت (دوست داشت بدون هیچ اجباری) میتونه معادلشو به افراد نیازمند اطرافش یا مثلاً به زلزله زده هایی که یک زمستون وحشتناک رو گذروندن کمک کنه تا اونها هم یه کمی عید داشته باشن یه کمی مرهم آلامشون باشیم یه کمی "بگیم" هموطن ،ما کنارت هستیم...امسال هیچ خانواده ایرانی در پذیرایی نوروز خود آجیل نخواهد داشت خواهشا با نخریدن آجیل همکاری نمایید»
 

ما امسال آجیل نمی‌خریم...
 
شعارها و متن ها هم در نوع خودش جالب است: « اگر 15 میلیون خانواده بطور متوسط 100 هزار تومن توی جیب دلالای آجیل بکنن، همین یک قلم میشه 1500 میلیارد تومن!!! پولی که بلافاصله میره توی یک مسیر دیگه و هر بار فربه تر و فربه تر میشه و دمار مردمو درمیاره  ...حرف ساده است.

 این که سرانجام، مردمی که در ارسال پیامک های این موضوع دریغ نمی کنند برای سفره هفت سینشان چه تصمیمی خواهند گرفت نیاز به گذشت زمان دارد باید حدود یک ماه دیگر حوصله کرد....شما چطور ؟امسال آجیل می خرید؟


[ یکشنبه 91/11/29 ] [ 9:11 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

"گدا" و "متکدی" اسم هایی هستند که برایشان به کار برده می شود و جالب است به همان اندازه که به عنوان ناهجاری های اجتماعی شناخته می شوند، به همان اندازه هم امنیت شغلی دارند و البته امنیت درآمدی! آنها در حالی "لکه"های ناجور معابر عمومی خوانده می شوند که از طرف مردم مورد حمایت قرار می گیرند و به همین دلیل است که پول هایی که تحت عنوان "کمک" می گیرند با آمار پول های ریخته شده به صندوق های رسمی جمع آوری صدقه تقریبا برابری می کند تا این سؤال به وجود آید که تکلیف ما با این پدیده چیست؟ اصلا تکدی گران را باید محتاج هایی ببینیم که با این شیوه رفع احتیاج می کنند یا متخلفانی که خطایشان درآمدی است که لازم نیست برایش زحمت زیادی بکشند. سؤال دیگر این است که مسوؤلین باید چه مسؤلیتی را در قبال آنها احساس کنند.

تکدی گری

متکدی؛ محتاج یا مجرم

مرسوم است که معتادان را به دلیل شرایط دشوار و غیرقابل تحملی که دارند بیمار می خوانند نه خلافکارکه البته این ادعا ، جای بحث فراوان دارد ؛ اما این مساله برای تکدی گران فرق می کند و حتی اگر احتیاج شان هم ثابت شود، نمی توان رفتارشان را توجیه کرد چرا که نهادهای مسؤول هم در قبال محتاجان مسؤلیت دارند و هم در قبال مجرمین. به همین دلیل یکی از تردیدهایی که دستگاه های مربوطه باید به آن پاسخ روشنی بدهند، این است که متکدی اگر مجرم است چرا آزاد است و اگر محتاج است چطور می تواند برای رفع احتیاجش ناهنجاری اجتماعی به وجود بیاورد؟

"گدایی در حالی جامعه را آزار می دهد و باعث به وجود آمدن صحنه های زشتی می شود که این کار نه تنها بدرفتاری یک فرد، بلکه کاری گروهی است که توسط سرگروه هایی خاص برنامه ریزی شده و مدیریت می شود."

 در قانون مجازات اسلامی از تکدی گری به عنوان مصداق بارز جرم نام برده شده است ؛ از همین رو برخورد با متکدیان یک امر ضروری و حیاتی است. البته این را باید در نظر داشت که اغلب متکدیان افراد سودجو و فرصت طلبی هستند که هیچ‌گونه نیاز مالی ندارند اما با استفاده از احساسات مردم اقدام به این کار خلاف می کنند.

گدایی فرد متکدی علاوه بر پایمال کردن شخصیت خود، باعث ایجاد رخوت و سستی در جامعه شده و اگر برخوردی جدی و مؤثر با این افراد نگردد زمینه رشد آنها روز به روز بیشتر فراهم خواهد شد.

متأسفانه برخی از افراد معاند نیز وجود افراد متکدی را سوژه قرار داده و اظهارنظرهای اشتباه و غرض ورزانه ای را  در مورد کشور و نظام جمهوری اسلامی ارائه می کنند.

وجود افراد متکدی چهره نامطلوبی از جامعه را نشان می دهد از همین رو انتظار  از نیروی انتظامی و سایر دستگاه های ذیربط این است که مقابله ای جدی با پدیده تکدی گری داشته باشند تا بساط این افراد از سطح شهرها برچیده شود.

قانون و  تکدی گری

ماده 712 قانون مجازات اسلامی، درخصوص مجرمانه بودن تکدی گری جرم انگاری کرده است:" هرکس تکدی یا کلاشی را پیشه خود قرار داده باشد و از این راه امرار معاش نماید یا ولگردی نماید به حبس از یک تا سه ماه محکوم خواهد شد و چنانچه با وجود توان مالی مرتکب عمل فوق شود علاوه بر مجازات مذکور کلیه اموالی که از طریق تکدی و کلاشی به دست آورده است مصادره خواهد شد."

سپس ماده 713 همین قانون درباره گماردن کودک برای تکدی گری پیش بینی مجازات کرده و هرکسی را که از کودک برای این کار بهره برداری کند "بزهکار" دانسته است: "هرکس طفل صغیر یا غیررشیدی را وسیله تکدی قرار دهد یا افرادی را به این امر بگمارد به سه ماه تا دو سال حبس و استرداد کلیه اموالی که از طریق مذکور به دست آورده است محکوم خواهد شد."

در همین رابطه کنوانسیون ها و پیمان هایی در مجامع جهانی به تصویب رسید که دولت ایران نیز به این کنوانسیون ها ملحق شده و الحاق یک کشور به این پیمان ها به منزله اعتبار آنها در حکم قانون داخلی خواهدبود. به عبارت ساده تر مفاد این پیمان ها در حکم قانون داخلی ایران است. ازجمله این کنوانسیون ها، پیمان نامه حقوق کودک مصوب سال 1989 سازمان ملل متحد است. در ماده 32 این پیمان نامه هرگونه بهره کشی اقتصادی از کودکان در کشورهای عضو را ممنوع دانسته است:سوء استفاده از کودکان

 "1- کشورهای عضو ، حق کودک را برای برخورداری از حمایت در برابر بهره کشی اقتصادی و انجام هرگونه کاری که ممکن است زیانبار باشد یا در تحصیل کودک خللی وارد آورد، یا به سلامتی کودک یا رشد جسمانی، ذهنی، اخلاقی یا اجتماعی او آسیب رساند، به رسمیت می شناسند.

2- کشورهای عضو جهت تضمین اجرای ماده حاضر اقدامات قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی به عمل خواهند آورد. بدین منظور و با عنایت به مفاد سایر اسناد بین المللی مربوطه، کشورهای عضو به ویژه اقدامات ذیل را به عمل خواهند آورد:

الف) تعیین حداقل سن یا حداقل سنین برای اشتغال به کار

ب) تدوین مقررات مناسب در ارتباط با ساعات کار و شرایط اشتغال

پ) تعیین مجازات های مناسب یا ضمانت های اجرایی دیگر به منظور تضمین اجرای موثر ماده حاضر."

وظیفه دادستان و ضابطان دادگستری

در ادبیات حقوق جزا یکسری از جرایم به عنوان جرایم مشهود برشمرده شده اند. یعنی اینکه این جرایم در علن و آشکار و انظارعمومی مردم وقوع می یابد و ضابطان دادگستری ازجمله نیروی انتظامی در این گونه جرایم نباید منتظر بمانند تا شاکی و زیان دیده از جرم از آنان درخواست رسیدگی و پیگرد بزهکار را کند، بلکه باید راسا موضوع را پیگیری کرده و در اسرع وقت مراتب را به دادسرای محل وقوع جرم اعلام کنند.

یک تجربه موفق

همزمان با برگزاری اجلاس عدم تعهد در تهران ، اعلام شد که کلیه متکدیان از سطح شهر جمع آوری شدند. این تجربه موفق نشان داد که اگر اراده ای معطوف به محو نابسامانی ها وجود داشته باشد ، بسیاری از کارهای بر زمین نخواهند ماند.
استمرار آن اراده در خصوص جمع آوری و ساماندهی متکدیان ، تفکیک آنان به دو گروه کلاش و نیازمند و برخورد مناسب با هر کدام از این دو گروه ، بدیهی ترین انتظار مردم از مسوولان مربوطه است.

در این میان ، می توان از تجربیات موفقی که در برخی شهرها و مشخصاً تبریز در خصوص حل دائمی مشکل تکدی گری به دست آمده است بهره مند شد و در زمانی کوتاه ریشه از معضل زشت را خشکاند یا لااقل تضعیف کرد.

نقش مردم

"دلسوزی لحظه ای" با دیدن صحنه های رقت آوری که گداها درست می کنند ، مانند نمایش پاهای زخمی ، نشان دادن چهره معصوم کودکانی که در آغوش دارند ، دست هایی معلول و نظایر این ها ، مهم ترین نقش را در در ارائه کمک های مالی به متکدیان بازی می کنند.


برخی افراد هم با ناتوان جلوه دادن خود و جلب ترحم ، تکدی گری می کنند!

اگر عادت کنیم و با خود عهد ببندیم که به هیچ متکدی خیابانی کمک نکنیم و به جای آن ، کمک های خود را به خیریه ها و رابطان معتمدی که می دانیم کمک ها را به مستحقان می رسانند بدهیم یا خودمان شخصاً خانواده های نیازمندی را شناسایی و ماهانه به آنها کمک کنیم ، هم احساس انسان دوستی مان را ارضاء کرده و کمکی واقعی به همنوعانمان کرده ایم و هم ، باعث شده ایم حق فقرا به جیب کلاشان مستحق نما نرود.

متکدی نما


واقعیت این است که بسیاری از ما ، انسان دوستی را با گداپروری اشتباه گرفته ایم و به همین دلیل است که امروزه یکی از واردات کشورمان ، گدایانی هستند که به طور قاچاق از پاکستان وارد ایران می شوند تا سهم شان را از گردش مالی صنعت تکدی گری ببرند!

قبول کنیم که هر کدام از ما ، به اندازه پولی که به متکدیان حرفه ای می کنیم در زنده نگه داشتن صنعت زشت تکدی گری سهیم هستیم.



[ جمعه 91/10/15 ] [ 8:49 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

برای خیلی از ما پایان ساعت کاری آغاز دردسری است به نام ترافیک و دقایق طولانی پشت چراغ قرمز تا با خستگی مضاعف به خانه برسیم.

 طرح زیر ابتکاری جالب برای خلاصی از شر چراغ های راهنمایی و انتظار طولانی و قفل شدن چهار راه است، گرچه شاید اجرای این طرح به این سادگی‌ها هم نباشد و تنها جایی که بشود آن را پیاده کرد روی کاغذ باشد ولی حداقل در خیال ما چراغ های طولانی و کلافه کننده را سبز می کند.


[ چهارشنبه 91/8/17 ] [ 11:31 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

تبلیغ هندوانه!

ارزان می فروشد! با وانتی رنگ و رو رفته سر راه ایستاده است قیافه اش مظلومیت را فریاد می زند ودرتُن صدایش نشانی از فریبکاری نیست ؛ رنگ هندوانه ها فریبت می دهند ترمز می کنی ومی ایستی ،چند هندوانه می خری خوشحالی که باز هم جنس ارزان در این سرزمین یافت می شود! به خانه می رسی وچند ساعت بعد هوس می کنی هندوانه بخوری ... اما چشمانت سیاهی می روند .....آن همه مظلومیت ومظلوم نمایی وصداقت با برش هندوانه به همراه اعتماد که مهمترین سرمایه انسانی بین آدمهاست نابود می شود .

راستی مقصر این ماجرا کیست؟ شما می دانید؟

 


[ جمعه 91/7/28 ] [ 10:55 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
          مطالب قدیمی‌تر >>

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 200
کل بازدیدها: 1445305