سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

برخی بر این باورند که آسمان محدودیتی ندارد؛ پروژه مگاتروپولیس (Megatropolis) چند ایده جالب را جمع‌آوری کرد که تأکید آن بر زندگی شهری در آینده بود.

 یکی از این نظرها متعلق به TsvetanToshkov معمار است که شامل یک شهر پیشرو الهام گرفته شده از نیلوفر آبی در بالای آسمانخراش‌هایی است که بشر با آن آشناست: «شهری در آسمان مفهومی از واحه‌ای آرام در بالای شهر آلوده و مگا توسعه‌یافته است که می‌توان از هیاهو، هوای آلوده و گرد و غبار روزانه به آنجا پناه برد.

 این طرح از گل نیلوفر آبی الهام گرفته شده که تواناییش در رشد و نمو در بالای آب‌های تیره و کدر معروف است.»











[ چهارشنبه 91/7/5 ] [ 1:58 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

 

این خبر خیلی قدیمی است ولی هنوز متحیر کننده است. ساخت پل آبی آلمان، حدود 6 سال به طول انجامید که با هزینه‌ای حدود نیم میلیارد یورو ساخته شد تا بتواند بندر درون مرزی برلین را به ساحل رودخانه راین متصل کند. طول این پروژه به 1 کیلومتر و 918 سانتی‌متر به عنوان بزرگترین پل آبی شناخته شده است. به نقل از خبرگزاری "آسوشیتد پرس"، در ساخت این وان بزرگ که بر فراز رودخانه الب برای عبور و مرور کشتی‌ها ساخته شده‌است حدود 24000 متر مربع فولاد و 68000 متر مکعب بتن به کار رفته است.

بززگترین پل آبی جهان

این پل به قایق‌های با طول زیاد اجازه عبور می‌دهد گاهی این قایق‌ها و برخی کشتی‌های باربر توانایی عبور از الب را ندارند. ولی هنگامی که نشانگر میزان آب به حداقل برسد این کشتی‌هانمی‌توانند از روی این پل بگذرند چون به کف پل کشیده می‌شوند. "مانفرد استاپل" وزیر راه‌و‌ترابری آلمان در جشن مراسم افتتاحیه این پل گفت: "این برای ما خیلی مهم است که در ساخت راه‌های آبی برای کاربری های صنعتی به عنوان یک محیط دوستانه و امن، ایجاد جذابیت کنیم".

بززگترین پل آبی جهان

 


[ پنج شنبه 91/6/23 ] [ 11:34 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سیستم و نحوه شماره گذاری خودروها در ایران، داستانی نسبتاً جالب و طولانی دارد، به گونه ای که تا کنون قوانین و شرایط متفاوتی برای پلاک های خودرو، چگونگی تعویض و همچنین ابعاد آنها تصویب و اجرا شده و گاه نیز در زمان اجرا به فراموشی سپرده شده است.

پلاک های ابتدایی متشکل بود از نام شهر و حدود چهار عدد که در بالای نام شهر قرار داشت. بعدها با افزایش خودرو، یکی از حروف الفبای فارسی نیز به نام شهرها افزوده شد و سپس نوبت به پلاک هایی رسید که نام شهر با عدد دو رقمی ترکیب شد و پلاک های خاطره انگیزی را ساخت که هنوز مطمئناً ماشین بازهای آن روزها، خاطرات فراوانی با آن پلاک ها دارند؛ مانند: تهران28، تهران42 و... .

در سال 1369 کار به جایی رسید که سیامک شایقی، نام فیلم خود را رنو تهران 29 گذاشت و این نامگذاری دلیلی است بر اهمیت پلاک ماشین ها در آن سال های نه چندان دور.

در دهه هفتاد، نوبت به طرح تعویض پلاک و پلاک های لیزری رسید. خودروها با پلاک های لیزری در خیابان ها رفت و آمد می کردند، نصب پلاک لیزری روی خودروها با عرضه پراید به بازار خودرو کشور تقریباً همزمان بود.

در سال 1378 با آمدن پلاک های لیزری، مسئولین تصمیم گرفتند که باید همه پلاک های خودروها یکسان شوند و این نوع پلاک روی همه خودروها نصب شود؛ بنابراین، طرح تعویض پلاک در سطح کشور آغاز شد و تا به آنجا رسید که مالکان خودرو، موظف به دریافت برچسب تعویض پلاک شدند و بابت آن برچسب ها نیز در آن روزگار مبلغی از آنها گرفته شد و بماند که این برچسب ها و نصب آنها روی شیشه جلوی خودروها چه داستان ها و خساراتی را برای صاحبان خودروها به راه انداخت، ولی، این طرح، هیچ گاه اجرایی نشد و به خاطر ها بیوست!

در سال های اخیر و دهه هشتاد، نوبت به پلاک های ملی رسید که هم دارای ابعاد و طرحی جدید بود و هم در نوع شماره گذاری و چیدمان اعداد و حروف در کنار یکدیگر بدیع به نظر می رسید.

کُدهای دو رقمی که در سمت راست این پلاک ها بود، معرف محل سکونت و آدرس شهر و منطقه ای بود که مالک خودرو در زمان خرید خودرو به اداره شماره گذاری اعلام کرده بودند.

تفاوت فاحش و اصلی و شاید دلیلی که باعث نصب این نوع پلاک بر خودروها شد، در این بود که این پلاک به خودرو تعلق نداشت و متعلق به مالک خودرو بود و با انتقال خودرو به شخصی دیگر پلاک انتقال نمی یافت و پلاک تنها به شخص تعلق داشت و با تغییر وسیله نقلیه، شخص همواره از پلاک ثابتی استفاده می کند.

با توجه به افزایش روزافزون خودرو در سطح شهرها و تمایل مالکیت دست کم یک خودرو برای هر خانواده، به نظر می رسد که به زودی این کُدهای دو رقمی نیز به پایان خواهد رسید و باید شاهد پلاک های جدید و یا اعداد و حروفی جدید روی پلاک ها باشیم.

هم اکنون نیز تعویض پلاک موتور سیکلت ها و ملی شدن پلاک این وسیله نقلیه در حال اجرا است و مالکان موتور سیکلت ها بنا بر جدول اعلام شده برای تعویض پلاک با در دست داشتن مدارک مورد نیاز به محل های مخصوص اجرای این طرح م روند.

بنانبراین، اگر کمی کنجکاو باشید، شاید دیدن پلاک های متفاوت و جدید در سطح شهر محل سکونت شما، برایتان جالب به نظر برسد و بخواهید بدانید که این خودرو به کدام شهر تعلق دارد و از کجا به شهر شما آمده است!

اگر در تهران سکونت دارید، دیدن پلاک های با کُدهای ایران 11، 22، 33، 44، 55، 66، 78، 87، 21و حتی 68 برایتان غریبه نیست و شاید تنها برای نخستین بار، حس کنجکاوی شما را تحریک کرده باشد، چرا که این کُدها، همگی به تهران و حومه و در دورترین منطقه به شهرستان البرز تعلق دارند، ولی دیدن پلاک های 91، 72، 56، 46و... آدم های کنجکاو را به تکاپو وامی دارد تا بدانید که این خودرو از کجا آمده و مالک آن اهل کدام نقطه از ایران است.

گفتنی است، چگونگی منطقه بندی پلاک های شخصی و این که کدام شهر با چه شماره ای مشخص شده، همواره یکی از پرسش های مردم بوده است.

چگونگی منطقه بندی پلاک های ملی به شرح زیر است:

آذربایجان شرقی (تبریز) کُد های: 15ـ 25ـ 35
آذربایجان غربی (ارومیه) کُدهای: 17ـ 27
اردبیل (اردبیل) کُدهای: 91
اصفهان (اصفهان) کُدهای: 13 ـ 23ـ 43
ایلام (ایلام) کُدهای: 98
البرز (کرج) کُدهای: 68 ـ 78
بوشهر (بوشهر) کُدهای: 48 ـ 58
تهران (تهران) کُدهای: 11ـ 22ـ 33ـ 44ـ 55ـ 21ـ 66ـ 77ـ 88ـ 99
چهارمحال بختیاری (شهرکرد) کُدهای:71 ـ 81
خراسان (مشهد) کُدهای: 12ـ 32ـ 42
خوزستان (اهواز) کُدهای: 14ـ 24 -34 ـ 35
زنجان (زنجان) کُدهای: 97 ـ 87
سمنان (سمنان) کُدهای: 86 ـ 96
سیستان و بلوچستان (زاهدان) کُدهای: 85 ـ 95
فارس (شیراز) کُدهای: 63 ـ 73 ـ 83
قزوین (قزوین) کُدهای: 79 ـ 89
قم (قم) کُدهای: 16 ـ 26 ـ 36
کردستان (سنندج) کُدهای: 51 ـ 61
کرمان (کرمان) کُدهای: 45 ـ 65
کرمانشاه (کرمانشاه) کُدهای: 19 ـ 29
کهگیلویه بویراحمد (یاسوج) کُدهای: 49
گلستان (گرگان) کُدهای: 59 ـ 69
گیلان (رشت) کُدهای: 46 ـ 56 ـ 76
لرستان (خرم آباد) کُدهای: 31ـ 41
مازندران (ساری) کُدهای: 62 -72 ـ 82ـ 92
مرکزی (اراک) کُدهای: 47 ـ 57
هرمزگان (بندرعباس) کُدهای: 84 ـ 94
همدان (همدان) کُدهای: 18 ـ 28
یزد (یزد) کُدهای: 54 ـ
64


[ یکشنبه 91/5/8 ] [ 11:7 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

پروفسور سایمون بل،پژوهشگر حوزه شهری

پروفسور سایمون بل،پژوهشگر حوزه شهری و استاد دانشگاه ادینبورگ انگلستان ، تور یکروزه ای در تهران داشت. "او تهران را دید".
متن زیر گزارش مشاهدات یکروزه اوست که در اختیار سایت خبری معماری نیوز قرار گرفت.
فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران
!!!
در اتحادیه اروپا قانونی تصویب شده است به نام "کمربند سبز". این کمربند برای شهر دو فایده بزرگ دارد، یکی اینکه محدوده و مرز شهر را مشخص میکند و اجازه بزرگ شدن بیش از حد را نمیدهد و دوم اینکه با ایجاد نوار سبز، کمک بزرگی به محیط زیست شهری میکند و الزاما باید شهر به سمت درون رشد کند، این یک قانون کلی برای قاره اروپا است. اما وقتی من از فرودگاه امام به سمت شهر تهران حرکت کردم فضاهایی را دیدم که معلوم نبود برای فرودگاه است، یا تهران!!! و اصلا مربوط به کدام شهر است؟! و کاملا مشخص بود که محیط اصلا تحت کنترل نیست و مدیر ندارد و بزرگترین عیب این بود که اصلا معلوم نبود که شهر کجا تمام میشود و اصلا مرزی وجود ندارد.
17
مدل کفپوش متفاوت در یک خیابان !!!
وحدت، یک اصل مهم در طراحی شهری است ولی اصلا در شهر تهران چنین چیزی مشاهده نمیشود. من در یکی از خیابان های اصلی شهر (انقلاب - آزادی) ، تعداد کفپوش ها را شمردم و به عدد 17 رسیدم، همینجا دیگه از ادامه شمارش خسته شدم و دیگه ادامه ندادم. شما با اینکار هزینه نگهداری را بالا میبرید و در هنگام تعویض، گاهی اوقات خسته می شوید و سریع پیاده رو را آسفالت میکنید. در مرکز شهر ادینبورگ فقط یک مدل کفپوش برای تمامی پیاده رو ها استفاده شده است. نکته دیگر اینکه، سنگفرش های پیاده رو ها باید در مقابل بارش برف و باران طوری عمل کند که آب، یا جذب شود و یا به سمت پوشش گیاهی هدایت شود. اما متاسفانه من این تکنولوژی را در شهر تهران ندیدم و سیستم موجود در مواقع بارانی موجب آب گرفتگی معابر و خیابان ها میشود.
شما فقط در خیابان راه می روید؟؟
!
متاسفم که این رو میگم ولی دلم برای سالمندانتان سوخت.
نکته دیگر اینکه شما مبلمان شهری دارید ولی مبلمان شهری که اصولی باشد و به افراد سرویس بدهد اصلا در شهر تهران وجود ندارد. من حدود 3 ساعت در شهر تهران پیاده روی کردم اما اصلا مبلمان شهری برای نشستن پیدا نکردم، افراد سالمند در این قضیه اصولا حذف می شوند، چون فضایی برای استفاده آن ها با توجه به ویژگی هایی که این قشر از جامعه دارد اصلا وجود ندارد.
تهران، شهر ماشین سوارها

اولین چیزی که در تهران برای من جلب توجه کرد این بود که بیشترین چیزی که در خیابان دیده میشود، ماشین است، ناخودآگاه وقتی ماشین هست، آلودگی صوتی هم هست و در کنارش آلودگی هوا نیز وجود دارد. این ها علاوه بر زشت کردن تصویر شهر، تاثیرات بسیار بدی در روحیات شهروندان دارد.
درست است که همه شهرها باید خیابان های اصلی داشته باشد و ماشین ها در آن تردد کنند، اما این دلیل نمیشود که تمام خیابان های ما بشود ماشین رو، باید یکسری از خیابان ها به عابر پیاده سرویس بدهد و این می تواند به صورت یک پیاده رو تمام عیار باشد و یا یک خیابانی که فقط حمل و نقل عمومی در آن انجام شود. و این موضوع اصلا در شهر تهران وجود ندارد. در کل شهر تهران، تنها مکانی که در آن تا حدودی به افراد پیاده توجه شده است خیابان پانزده خرداد است.
معلولین در تهران باید در پرش از روی موانع تخصص پیدا کنند

من ساکن شهر ادینبورگ هستم، در این شهر دسترسی به فضای باز برای تمامی افراد از جمله سالمندان و معلولین کاملا امکان پذیر است و جزئیات به دقت بررسی شده است . موتورسوارها و رانندگان اتومبیل ها به هیچوجه وارد پیاده رو نمیشوند و تمامی پیاده روها دارای یک رمپ مخصوص جهت عبور معلولان است، ولی من در کمال تعجب دیدم که در شهر تهران در ابتدای بسیاری از پیاده روها موانعی کار گذاشته شده تا موتورسوارها و ماشین ها امکان ورود نداشته باشند. هر چقدر فکر کردم که معلولان چطور از این موانع عبور می کنند به نتیجه نرسیدم. همچنین در پیاده رو ها سنگفرش هایی تعبیه شده است برای هدایت نابینایان، ولی به هیچوجه اصول اجرایی بین المللی در آن بکار نرفته است.
روشنایی، فقط برای تصادف نکردن ماشین ها

یکی از موارد زیبایی شناسی در حوزه شهری، روشنایی است. اما در شهر تهران، روشنایی فقط برای این است که ماشین ها با هم تصادف نکنند. همه روشنایی برای خیابان هاست و هیچ روشنایی برای پیاده روها و درختان موجود در پیاده روها و عناصر طبیعی وجود ندارد. این موضوع بسیار خطرناک است.
اماکن تاریخی تهران، فریز شده و متروک است
.
ادینبورگ شهری با قدمت تاریخی در انگلستان است، مرکز این شهر یک مکان تاریخی است ولی زندگی در آن جریان دارد و انسان ها زندگی روزمره شان را در آن سپری میکنند و این اماکن به هیچوجه تبدیل به موزه نشده است ولی متاسفانه در تهران، شهری با قدمتی طولانی، چنین چیزی مشاهده نمی شود و تقریبا تمامی اماکن تاریخی تبدیل به موزه و یا مکانی متروکه شده است که اصلا زندگی در آن جریان ندارد.
در معماری، هر ساختمان یک "سازی" میزند

در شهر ادینبورگ، تمامی ساخت و سازها تحت مدیریت است و هیچ فردی نمیتواند در طراحی معماری و منظر ساختمان خارج از الگوها و خلاف طبیعت محیط اقدام کند و اصلا امکان برهم زدن سیمای شهر برای کسی مقدور نیست. اما متاسفانه در تهران هر ساختمان ساز خودش را میزند.
دست نوشته آقای سایمون بل در انتهای مشاهدات

فضاهای شهری در تهران به واسطه عدم حضور شهروندان و تنوع زندگی نتوانسته اند به مکانهای شهری تبدیل شوند. به طور مثال در اصفهان جداره زاینده رود، میدانهای تاریخی و یا میدانهای کوچکی که در محلات ساخته شده اند از قبیل محله جلفا، مکانهای شهری ای می باشند که امکان حضور شهروندان را افزایش می دهند.
به طور کلی بی توجهی به جزئیات ساده که هرروزه شهروندان با آن سروکار دارند، و دست کم گرفتن اهمیت آنها در زیباسازی محیط شهری در تهران به صورت قابل توجهی ملموس است.
من پیشنهادم این است که شما از پیشینه معماری و شهرسازی خود استفاده کرده و سعی کنید تا معنا و مفهوم آنرا دریابید. معماری ای که در کاشان، اصفهان و ابیانه دیده می شود هیچ ارتباطی به آنچه در حال حاضر در ایران می گذرد نداشته در حالیکه با زندگی مدرن نیز قابلیتهای تطابق بسیاری دارد. یک معماری هم پیوند با طبیعت، بومی، زیبا، کاربردی و عملکردی، بدون زوائد که متاسفانه در معماری امروز تهران دیده نمی شود.

دانشجویان معماری منظر نیز باید علم معماری منظر را به جای اینکه از غرب، که معمولا درباره فضای سبز می باشد، گرته برداری کنند، باید از پیشینه معماری خود مانند چهارباغ و بازار در تعریف فضای باز فراغتی استفاده کنند.

 


[ سه شنبه 91/4/20 ] [ 6:20 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

فرهنگ سازی بیکاری

وعاظ وروحانیون،اقتصاددانان،علمای اجتماعی،کارشناسان خانواده،روان شناسان وآسیب شناسان و.. همواره بیکاری را به عنوان عامل تهدید کننده سلامت فرد وخانواده وبرهم زننده تعادل اجتماعی قلمداد کرده اند؛رشد بیکاری به زیرساخت های اقتصادی بستگی دارد وزمانی افزایش خواهد یافت که تعادل میان بخش های مختلف اقتصاد(تولید ،توزیع وخدمات ونیز بخش پولی وبانکی کشور) کم رنگ شود ...

از اینها که بگذریم ببکاری امروز درجامعه ما دلایل دیگری هم دارد علاقه افراد جویای کار به یافتن شغل راحت وکم دردسر امری عمومی است اگر شما بخواهید کارگرساده ای بیابید که مثلا درکار تخریب دیواری فرسوده یا حمل مصالح ساختمانی فعالیت کند به گروه زیادی از افراد بیکار مراجعه خواهیدکرد وتقریبا" هیچ یک از آنان حاضر به پذیریش درخواست شما نخواهند بود .بعضی از این افراد حاضرند روزها وهفته ها بیکار بمانند اما تن به کارهای بدنی ندهند!!

 درسالهای نخستین پس از انقلاب شکوهمند اسلامی ،درکتابهای درسی آمده بود: «آموزش وپرورش رژیم گذشته دستگاه تولید کارمند پشت میز نشین بود وافرادی را پرورش می داد که به جای تولید به فکر پشت میز نشینی ویافتن کار بی دردسر بودند از این رو محتوای کتابهای درسی باید براساس تربیت افرادخلاق وکارآفرین تغییر کند ..»

چه شده است که بعد از گذشت سه دهه از انقلاب ،وتغییرات مکرر کتابهای درسی ونظام آموزشی هنوز این روحیه ی پشت میز نشینی از ذهنیت جامعه ما رخت برنبسته است ؟چرا فرهنگ کارکردن دراین سرزمین جایگاهی ندارد؟چرا فرزندان این مرز وبوم به دستان پینه بسته پدران خویش افتخارنمی کنند ؟ چرا نان حلال دیگر آوازه گذشته را ندارد؟

شاید جوابهای بسیاری بتوان برای این پرسش ها یافت اما به نظرم برای تغییر این روحیه کارمنسجم وهماهنگی از سوی نهادهای مختلف فرهنگی،اقتصادی واجتماعی لازم است فعالیتی که سالها وقت لازم دارد تا کمی دراین نگرش تغیر ایجاد نماید وچون این هماهنگی کمتر وجود داشته است واقتصاد بیمار درجامعه حکمفرمابوده است شغلهای واسطه ای رشد قارچ گونه پیداکرده اند ،افراد به چشم خویش دیده اند که چه کسانی با وجود نداشتن سواد وتخصص لازم یک شبه از خاک به افلاک رسیده اند واین روحیه درآنان تقویت شده است تا به دنبال شغل نان وآب داری بگردند شغلی همانند کسانی که ره صدساله را یک شبه بپیمایند....

فرهنگ سازی بیکاری

 این موضوع یقینا" دلایل دیگری هم دارد ؛نظرشما چیست؟

 


[ سه شنبه 91/4/13 ] [ 7:20 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سبک جدید برده داری

با آرایشی غلیظ پشت ویترین ایستاده است  جوان  است وزیبا، فروشنده است ومی خواهد با این ظاهر زیبا مشتری بیشتری برای مغازه بیابد این را مرد صاحب مغازه گفته است همان وقت که درآگهی نوشته بود: "به یک خانم فروشنده جوان با روابط عمومی بالا  نیازمندیم "

می گویند برده داری پوست می اندازد ودر هر دوره ای از شکلی به شکل دیگر در می آید روزگاری برده داری آن بود که در یونان وروم باستان شاهدش بودیم وامروز سیمایی دیگر یافته است .هستند کسانی که فوتبالیست ها را هم برده های مدرن امروزی لقب داده اندومعتقدندآنان گلادیاتورهایی هستند که درمیدان به جان همدیگر می افتند وبرده دارها درجایگاه ویژه به نظاره آنان نشسته اند...صنعتی دردست برده داران ....

این که چرا زن جوان جامعه ما حاضر می شود برای رضایت دیگران ظاهرسازی کند ، آرایش کند، بخندد و .. و ورزشکار ما با مصرف مواد نیروزا سلامتی خود را به خطر  اندازد تا "دیگران" شاد  وراضی شوند موضوعی است که ریشه درمسائل بسیاری داشته ونیاز به بررسی همه جانبه ای دارد .

اگر تصور کنیم همه این فروشنده ها ومنشی های جنس مونث آدم های فاسدی هستند فکر نادرستی کرده ایم اما این که به دلایل گوناگون از این افراد استفاده ابزاری می شود موضوعی است که نمی توان ساده از کنارش گذشت .دنیای اقتصاد الفبای خاص خودش را دارد دراین دنیای بی رحم، رسیدن به سود بیشتر وبه دست آوردن شغل مهم ترین موضوع است اما ما ادعای اخلاق هم داریم می گوییم انسان هستیم وبرای انسانیت نداشتن دیگران، ساعتها حرف می زنیم با این توضیح ،دردنیای امروزی استفاده ابزاری از انسانها وبه ویژه زنان از کجا ریشه می گیرد؟

 


[ پنج شنبه 91/4/1 ] [ 6:7 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

بزرگترین اختلاس تاریخ ایران

خبر کوتاه بود: «اختلاس سه‌هزار میلیارد تومان توسط یک نفر از بانک‌های ایران »

اگرچه این خبر در ابتدا آنقدر عجیب و غیرقابل باور بود اما با تأیید مسئولان بانکی کشور همگان را در شوک فرو برد که چگونه یک نفر توانسته است در چنین حجم گسترده از منابع کشور اختلاس کند! با نگاهی مقایسه‌ای و برای درک عمق فاجعه می‌توان چرتکه انداخت و فهمید که با 3000000000000 تومان چه‌ها که نمی‌شود کرد.


- می‌توان 30 هزار واحد آپارتمان 50 متری خریداری کرد.

میانگین قیمت هر متر در تهران دو میلیون تومان است.

- می‌توان در یک دوره به 67 میلیون نفر از شهروندان ایران یارانه داد.


- می‌توان 67 میلیون فقره به افراد تحت پوشش کمیته امداد پرداخت کرد.

حقوق ماهانه‌ی هر نحت پوشش 45 هزار تومان است.

- می‌توان 353 هزار پراید خریداری کرد.

قیمت هر پراید حدود هشت ‌میلیون و 500هزار تومان است.

- می‌توان 428 هزار و 571 وام خودرو پرداخت کرد.

بانک‌ها اغلب وام هفت‌میلیون تومانی برای خرید خودرو می‌دهند.

- می‌توان 600 هزار شغل خانگی ایجاد کرد.

برای اشتغال خانگی پنج‌میلیون تومان وام داده شود

- می‌‌توان 100 هزار شغل پایدار ایجاد کرد.

برای ایجاد هر شغل پایدار 30‌میلیون تومان باید هزینه کرد.

- می‌توان به 9 میلیون و 82 هزار و 652 کارگر حقوق پرداخت کرد.

حداقل حقوق کارگران برای سال 90 چیزی نزدیک 330هزار و 400تومان است

- می‌توان شش‌بار صنعت نساجی را نوسازی کرد.

برای نوسازی صنعت نساجی به 500‌میلیون دلار نیاز است.

- می‌توان 12میلیون دانش‌آموز را تحت پوشش قرار داد

سرانه هر دانش‌آموز با محاسبه انرژی 250هزار تومان محاسبه شده است

- می‌توان دو سال، شهروندان ایرانی را درمان رایگان کرد.

سرانه درمان برای ایران پنج‌درصد حداقل حقوق کارگران است.

- می‌توان 27میلیون و پانصد هزار بشکه نفت خریداری کرد.(درآمد 14روز فروش نفت ایران)

قیمت هر بشکه نفت صادراتی ایران 109 دلار است.

- می‌توان برای 24سال به صادر‌کنندگان جایزه پرداخت کرد.

بدهی دولت برای جوایز صادراتیاز سال 86 تا اکنون به رقم 450میلیارد تومان شده است.

- می‌توان 600هزار زندانی آزاد کرد.

آن دسته از زندانی‎هایی که تعهدی کمتر از پنج‌میلیون تومان دارند.

- می‌توان 75هزار کلاس درس تحویل آموزش و پرورش داد.

با 40میلیون تومان می‌توان بین 20 تا 30 کلاس درس برای دانش‌آموزان ساخت.

- می‌توان پنج‌میلیون و 200هزار سکه خریداری کرد.

در حال حاضر هر سکه حدود 600 هزار تومان رسیده است.

- می‌توان 600 میلیون پرس غذا خریداری کرد.

قیمت میانگین هر پرس غذا پنج‌هزار تومان است.

 


[ جمعه 90/6/25 ] [ 12:34 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 156
بازدید دیروز: 60
کل بازدیدها: 1449232