سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

چهار زانو نشستن ممنوع!

در هنگام نشستن به حالت چهار زانو  ، مفصل زانو تا آخرین دامنه حرکتی‌اش (140 درجه) خم شده و موجب وارد آمدن فشار به مفصل زانو و درد در این ناحیه می‌شود .

توصیه می‌شود تا حد امکان از نشستن به صورت چهار زانو پرهیز شده و در مواقع ضرورت سعی شود مفصل زانو بیش از 100 درجه خم نشود .
جوانان برای پیشگیری از ابتلا به درد و آرتروز زانو در سنین بالاتر، باید از چهار زانو نشستن پرهیز کنند

بهترین شرایط برای نشستن ، استفاده از مبل و صندلی است و افراد مسن نباید به هیچ وجه چهار زانو بنشینند .

ارتفاع مبل و صندلی نیز باید در حدی باشد که کف پا به طور کامل بر روی زمین قرار گیرد و صندلی‌های با ارتفاع کم و یا زیاد نیز مضر هستند .

 


[ چهارشنبه 92/3/8 ] [ 8:18 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

همیشه فکر می کردم آناناس میوه درختی است شبیه نارگیل !!شاید شما هم ندانیدکه اینگونه نیست.


مزرعه آناناس


[ پنج شنبه 92/2/19 ] [ 4:34 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روزی برای دانش آموزانم

امسال دو دانش آموز ویژه دارم که از نظربدنی وجسمی دچار مشکلاتی هستند یکی روی ویلچر می نشیند وقدرت حرکت ندارد ودیگری ضعف پاهایش مجال ایستادن به وی نمی دهد اما از پا نایستاده وخود را با هر زحمتی استوارنگه می دارد هردو بچه های نازنینی هستند وپدران نازنین تری دارند که هرصبح با اشتیاق آنها را به دبیرستان می آورند وهر ظهر مشتاقانه منتظرند تا کلاسشان تمام شود وباهم به خانه برگردند این کاری است که دست کم درهشت سال گذشته هم انجام داده اند ...

این دو باوجود همه مشکلاتی که دارند می کوشند خودرا درصف همکلاسی هایشان آماده نشان دهند ، کُند می نویسند اما درست می نویسند  ...

امروز که وارد کلاس شدم نگاهم به این دو فرشته زمینی افتاد یک لحظه به یا آوردم که شاید به تقویت روحیه نیاز داشته باشند به بچه ها گفتم :

درطی سالهایی که تدریس می کنم بچه های بسیاری را با تفاوتهای گوناگون دیده ام ،باهوش،خوش تیپ، بی علاقه، کم تحرک، چاق ، لاغر، بی انگیزه ، پولدار، فقیر و... اما بعضی وقتها کسانی از آن دانش آموزان در ذهنم مانده اند که نه الزاما" باهوش ترین یا خوش تیپ ترین ویا ثروتمند ترین آنها باشند گاهی  کسانی را درخاطر مرور می کنم که هیچ یک از صفات بالا را ندارند .... بعد ادامه دادم : امسال درکلاس ما دو دانش آموز ویژه هست کسانی که با وجود همه محدودیت ها استوار ایستاده اند وباناامیدی وناتوانی مبارزه کرده اند ، خودشان را با افراد سالم در یک صف قرارداده اند وکوشیده اند در این رقابت علمی از همنوعانشان عقب نمانند به همین دلیل باهمه وجود قابل احترامند ومن از صمیم قلب دوستشان دارم . اما کمترین کاری که الان ما می توانیم برای این دوستان خوبمان انجام دهیم این است که همگی بایستیم وتشویقشان کنیم...

ایستادند .. دست زدیم با اشتیاق وبی هیچ حاشیه ای .. برق شوق درنگاه آن دو دانش آموز می درخشید وخنده از کنار لبانشان سرازیر بود ... همه نشستند وکلاس در آرامش فرو رفت .

روز خوبی بود ....

 


[ دوشنبه 92/2/16 ] [ 12:53 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

  پرداخت تسهیلات خرد به گروه‌های کم‌درآمد همواره یکی از دغدغه‌های سیاست‌گذاران بوده است. اما این فرآیند با یک علامت سوال روبه‌رو است، اگر نظام بانکی مسیر تامین مالی چنین هدفی باشد به‌واسطه آنکه سپرده‌های بانکی متعلق به مردم است، دولت ها چگونه باید آن را به اقشار کم درآمد پرداخت کنند؟

نشریه «تجارت فردا» با «محمد یونس» تنها اقتصاددان برنده نوبل صلح در این خصوص گفت‌و‌گویی داشته است.
  یونس ، بانکدار و اقتصاددان بنگلادشی. او خالق "وام خرد" ، نوعی وام کوچک برای بیکاران و تاجران فقیر و  همچنین موسس بانکی به نام گرامین بانک است.
 
محمد یونس دکترای خود را در اقتصاد، از دانشگاه فاندرویلت آمریکا دریافت کرده است و در سال 2006  موفق به کسب جایزه نوبل در صلح شد.
 
از او چندین کتاب نیز منتشر شده است که از جمله معروفترین آنها عبارتند از:  بانکدار فقرا: وام های خرد و مبارزه با فقر جهانی،جهانی بدون فقر: کسب و کار اجتماعی و آینده سرمایه داری ،ساختن یک کسب و کار اجتماعی: نوع جدیدی از سرمایه داری که به بشریت خدمت می کند و ...

او از کامیابی‌ها و ناکامی‌های خود در این مسیر می‌گوید و عنوان می‌کند: «بدترین فریب سوء‌‌استفاده از نیاز تهدیدستان است.»

خلاصه ای از مهم ترین فرازهای این گفت وگو را  می خوانید:

 *  من در مورد بانکداری در کشور شما (ایران) اطلاعی ندارم اما همین قدر می‌گویم که اگر کشاورزان، کارگران و فقرا در کشور شما نمی‌توانند برای تامین حداقل معیشت و ایده‌های کارآفرینی و کسب‌وکار خرد، به تسهیلات ارزان قیمت دسترسی داشته باشند، حتماً سیستم بانکی شما دچار اشکال است.

*  ایده‌های من بیشتر از آنکه ریشه در سرمایه‌داری یا سوسیالیسم داشته باشد، ریشه در واقعیت دارد. مردم کشور من فقیر هستند و این بالاترین و بزرگ‌ترین حقیقت موجود است.

* بدترین نوع فریب، فریب مردم فرو‌دست جامعه است. فرودستان دارایی و ثروت ندارند که به واسطه از دست دادن‌شان غصه بخورند. فریب آنها، فریب باور آنهاست. فریب اعتماد آنهاست. من هیچ‌گاه درصدد فریب آنها نبوده‌ام.
 هیچ‌گاه از دوستی آنها برای اهداف سیاسی و نمایشی استفاده نکرده‌ام. من حتی به سیاست‌های رابین هودی هم علاقه ندارم و معتقد نیستم باید از فردی گرفت و به فرد دیگری داد.

* برای من بسیار شیرین است که به افراد انگیزه و امکان کارآفرینی بدهم. من از شما دعوت می‌کنم که این حس را امتحان کنید. خیلی شیرین است. اگر دوست داشتید، تصمیم خود را بگیرید. من آن را چشیده‌ام و دریافتم کار هیجان‌انگیزی است، هیجان‌انگیزتر از پول درآوردن.
 
*  ممکن است شما فرد پولداری باشید و از دنیای خود لذت ببرید. اما یک اتفاق می‌تواند دنیای جدیدی پیش روی شما ایجاد کند. در اطراف شما افراد فقیر زیادی وجود دارند که شب‌ها گرسنه می‌خوابند. این خوب نیست که در دنیای بزرگ حتی یک گرسنه وجود داشته باشد.

 * رسالت ما زمانی تمام می‌شود که حتی یک فقیر در دنیا وجود نداشته باشد. ممکن است بگویید غیر‌ممکن است که ریشه فقر خشکانده شود اما من می‌گویم حتی کم کردن فقرا هم یک اتفاق خیلی خوب است.

* باید به این فکر کنید که در زندگی به چند انسان فقیر کمک کرده‌اید تا کار کند و سهم خود را از طبیعت و زندگی بگیرد. درجه خوب بودن شما اینجا مشخص می‌شود.

*  از خودم پرسیدم تو درس اقتصاد خوانده‌ای و چگونه می‌توانی کاری کنی که مردم اطرافت وضع بهتری پیدا کنند. از این دست سوال‌ها زیاد مطرح کردم اما واقعیت این بود که تئوری‌های اقتصادی راهی مطمئن و کوتاه‌مدت برای درمان فقر و گرسنگی در روستای فقیر کنار دانشگاه نداشت.

 * معتقدم دولت‌ها می‌توانند کارهای زیادی برای مبارزه با مشکلات اجتماعی انجام دهند، چرا که بسیار بزرگ هستند و قدرتمند، و به تمام نقاط جامعه دسترسی دارند و می‌توانند منابع مالی گسترده‌ای را برای این هدف گردآوری کنند. اما اگر روش‌های دولتی برای حل مشکلات اجتماعی موثر بود تا به حال همه این گونه مشکلات حل شده بود.

*  وجود گسترده مشکلات اقتصادی به ما نشان می‌دهد که راه‌حل دولت نیست. عوامل بسیاری در ناکافی بودن نقش دولت برای حل مشکلات اجتماعی نقش دارند. یکی از آنها این مساله است که دولت می‌تواند ناکارآمد، کند، فاسد، بوروکراتیک و همیشگی باشد.

 * میل به سود بیشتر یک میل انسانی است. همان افرادی که مایل به کسب سود بیشتر هستند، از خود‌گذشتگی هم دارند. من هرگز به این موضوع فکر نمی‌کنم که سرمایه‌داری اشتباه است. بازارهای آزاد، نهادهایی برای شفافیت و تحکیم آزادی به شمار می‌روند.
 
* من همیشه گفته‌ام انسان‌ها برای کمک به خود و دیگران برای داشتن زندگی خوب مسوولیت دارند اما سختی‌های زندگی آنها را به این امر واداشته که فقط به خود فکر کنند و این رفتار باعث فقر و تهیدستی در جهان شده است.

 * من بارها گفته‌ام که فقر در جامعه امروز جایی ندارد و باید آن را به تاریخ سپرد. می‌گویید چرا؟ من می‌گویم همه انسان‌ها مهارت ذاتی برای بقا دارند. لازم نیست به فقرا نحوه زنده ماندن را بیاموزیم آنها خود چنین مهارتی را دارند و از سوی دیگر این گونه فکر می‌کنم که فقرا اکنون به این دلیل فقیر هستند که در گذشته موسسات مالی به آنها کمک نکردند.

*  اطمینان دارم اگر فرصت‌هایی را که برای دیگران فراهم است به فقرا بدهیم، آنها هم می‌توانند خود را از فقر نجات دهند. آنها خود می‌توانند دنیای عاری از فقر را خلق کنند. تنها باید زنجیرهایی را که در اطراف آنها کشیده‌ایم برداریم. فقر توسط مردم فقیر خلق نمی‌شود، بنابراین نباید به دیده تحقیر به فقرا نگاه کنیم.

  * ایده راه‌اندازی بانک گرامین و دادن وام‌های خرد به افراد فقیر برای کشوری مثل بنگلادش طراحی شده و حتماً می‌دانید که این کشور بسیار فقیر است. نمی‌دانم چنین ایده‌ای در کشور ثروتمند ایران چقدر ضروری است و چگونه جواب می‌دهد.

*  اجازه بدهید این پرسش را مطرح کنم که چگونه است که ایران فقیر دارد؟ آیا منابع نفتی به درستی خرج می‌شود؟ آیا شیوه خرج کردن دولت‌ها بهترین شیوه است؟ اینها پرسش‌هایی است که می‌تواند شما را در طرح مساله یاری کند.
مثلاً مساله اصلی برای اقتصاددانان بنگلادش، از بین بردن فقر است اما ممکن است چنین مساله‌ای در ایران اولویت اول نباشد.

 * به هر حال ده‌ها پرسش پیش روی شما قرار دارد و اگر به این نتیجه رسیدید که از تجربه گرامین استفاده کنید، باید بتوانید به چند پرسش پاسخ دهید. مثل اینکه کدام دسته از مشکلات برای حل کردن وجود دارند؟ چطور با آنها روبه‌رو شوید؟ چطور آنها را زیر نظر داشته باشید؟

*  ما همواره به مشکلات جهانی می‌اندیشیم و در نتیجه، گیر می‌کنیم. نخست مشکل یک نفر، سپس مشکل پنج نفر را حل کنید. به هر حال توصیه من این است که اگر در ایران با معضل فقر مواجه هستید، صندوق‌های کسب‌و‌کار اجتماعی راه بیندازید.

  * بانک‌ها، دولت‌ها، بنیادها و فعالان بخش خصوصی می‌توانند آن را ایجاد کنند. جوانان، فعالان اقتصادی و بازنشسته‌ها را تشویق کنید تا با ایده‌های کسب‌و‌کاری برای حل مشکلات کنار بیایند. نشان بدهید کسب‌و‌کار اجتماعی چگونه کار می‌کند. 

منبع: عصرایران


[ سه شنبه 92/2/10 ] [ 12:38 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

اکبراکسیر

مباحثه

بحث چادر شد

یکی گفت خوب است

دیگری گفت اصلا"هم خوب نیست!

یکی گفت زیباست

دیگری گفت کلاس ما راپایین می آورد مامان !

مادربلافاصله گفت زهرمارکلاس

خیلی هم خوب است

آن قدر حرف زدند پدرعصبانی شد ولج کرد

آن شب همه در پیاده رو خوابیدیم!

 

تفاهم

پزشکان اصطلاحاتی دارند

 که ما نمی فهمیم

ما دردهایی داریم که آنها نمی فهمند

نفهمی بد دردی است

خوش به حال دامپزشکان

 

برگزیده ازمجموعه شعر « ملخ های حاصلخیز» ازشاعر فرانو «اکبر اکسیر»

 


[ چهارشنبه 92/1/21 ] [ 1:23 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

روزنامه در لنجان

سالها پیش که برای  جستجوی موضوعی کتابها ومنابع قدیمی را می کاویدم روزنامه ای با نام صدای لنجان توجهم را به خود جلب کرد روزنامه ای که با مدیریت رضاصالحی مورکانی  منتشر می شد واگر اشتباه نکرده باشم به دهه 30شمسی مربوط می شد . از آن روزنامه تا روزنامه بعدی  بیش از 30 سال فاصله بود تا این که در نخستین سالهای دهه هفتاد شمسی هفته نامه پیام زاینده رود باصاحب امتیازی و مدیریت محسن کوهکن منتشر وچندسال دوام آورد بیشترین رویکرد این هفته نامه سیاسی بود وبه صورت کمرنگ تری در زمینه های فرهنگی ، ورزشی و اقتصادی نیز قلم فرسایی می نمود این هفته نامه با توجه به مشکلات اجرایی وعدم  راهیابی مدیرمسئول آن به مجلس از انتشار باز ماند .

دردهه 80 ودر سالهای میان 1386تا1390 ماهنامه ای باعنوان نویدلنجان با صاحب امتیازی ومدیرمسئولی محمودسلیمیان  در زرین شهر منتشرشد چاپ رنگی واستفاده از کاغذمرغوب از امتیازات این ماهنامه بود. نوید لنجان دست کم در مقام حرف می کوشید پنچره ای به دنیای فرهنگ، سیاست واقتصاد شهرستان بگشاید اما هیچگاه بحث های چالشی رابرنمی تابید دلش می خواست بدون مُردن به بهشت برود! از نقد منصفانه عملکرد مسئولان می گریخت واز این رو کسانی که با این نشریه همکاری می کردند پس از مدت کوتاهی جای خود را به نیروهای تازه نفسی می دادند که به کلی با نفرات قبلی اختلاف سنی، تحصیلی، وفکری داشتند .

روزنامه در لنجان

چندماه پس از برگزاری انتخابات مجلس نهم این نشریه نیز مانند دونشریه پیشین به کُمای همیشگی فرو رفت واکنون تنها نشریه شهرستانی لنجان ، «نسیم لنجان» نام دارد که با صاحب امتیازی مجید شمس باغبادرانی به انتشار خود ادامه می دهد .

لنجان ، بُرشی از جامعه ایران است در این شهرستان افراد متدین ، ثروتمند، خیر، تحصیلکرده ، بی سواد ، فقیر ،بومی ،مهاجر و.. درکنار هم به زندگی ادامه می دهند وقتی دیگر شهرستانها را از نظر می گذرانیم وضعیت مطبوعات ونشریه های داخلی آنها متفاوت از لنجان است این که چه عواملی این وضعیت را ایجاد کرده ومی کنند پرسشی است که به پژوهش بیشتری نیازمند است...

این که چه عواملی در برآمدن هفته نامه پیام زاینده رود ونوید لنجان دخالت داشتند وکدام دلایل به تعطیلی همیشگی آنها انجامید نیز پرسش دیگری است که فرا روی خوانندگان این مطلب قرار دارد...

 


[ چهارشنبه 92/1/14 ] [ 11:38 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
          

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 79
بازدید دیروز: 105
کل بازدیدها: 1448032