سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

... وقتی خبر را می شنوی از سنگینی و شدت باور نمی کنی باور نمی کنی که اینگونه شده باشد با خودت کلنجار می روی وسرانجام همه چیز را به تقدیر می سپاری این که چه حکمتی در این اتفاق نهفته است  راز مگویی است  که  مصلحت وچرایی اش را فقط خدا می داند .

حادثه غم انگیزی بود پدر ومادر خانواده ای به همراه دختر دبستانیشان درخواب به دلیل گاز گرفتگی به استقبال مرگ رفته اند وآتش نشانان با زحمت بسیار دختر را از مرگ رهانیده وبه بیمارستان رسانده اند پسر بزرگشان که آن شب درمنزل نبوده از این حادثه درامان مانده اما به بهای سنگین از دست دادن دویار و یاور و دو پشتیبان عاطفی.پدر ومادر

پنجشنبه که برای عرض تسلیت به مراسم این دو مسافر ابدیت رفته بودم پسرشان که سه سال پیش دانش آموزم بود را خاموش وآرام درکنار در مسجد دیدم همان موقع هم جوان درونگرایی بود با احترام از مردمی که برای عرض تسلیت آمده بودند استقبال وآنان را بدرقه می کرد . راستش در آن لحظات از شدت غمی که در وجود این جوان  رخنه کرده بود  از خدا خواستم کمکش کند و در لحظات سختی که پیش رو دارد مددکارش باشد . درد بزرگی است: بی پناهی در عنفوان جوانی ونبود حامی وپشتیبان. برای حسن وخواهر عزیزش صبر وشکیبایی مسألت دارم ....   


[ جمعه 92/8/10 ] [ 9:17 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

خستگی اولین روز مدرسه درافریقا

ظاهرا" در بسیاری از کشورها روز اول مدرسه روز خسته کننده وخاطره انگیزی است آنچنان که در قاره آفریقا نیز خستگی روز اول مدرسه این صحنه را آفریده است...  


[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 12:12 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

سخنی بامردم شهرم

این روزها با آغاز دور چهارم شورای اسلامی شهرچمگُردان و انتخاب وشروع به کار شهردار جدید که از نیروهای باتجربه، خوشنام، کاربلد ومردمی و از چهره های بومی شهرستان است  کار شورا وشهرداری به مرحله جدید رسیده است .

شورای اسلامی دوره چهارم از آغازین روزهای  پس از انتخابات تا امروز همواره مورد نقد منتقدان بی نظر و بانظر بوده است ما این موضوع را با همه تلخی های ناخواسته به فال نیک می گیریم . معتقدیم اگر نقدهای صورت گرفته با آگاهی از شرایط شورا وشهرداری باشد وبا اطلاعات درست  انجام شود جای امیدواری است امیدواری از این نظر که مردم شهر بدان درجه از آگاهی وشناخت رسیده اند که می توانند بر کار شورا وشهردار نظارت واقعی انجام دهند  واز آنان برنامه ریزی وکار اصولی بخواهند ونه چیز دیگر.

دراین میان گاهی نظر وپیشنهاداتی را ــ بیشتر اینترنتی وبا اسامی ناشناس! ــ  دریافت می کنم . اغلب این نظرها حاوی نکته ای است که باعرض پوزش، بیشترشان، از بی اطلاعی نظردهنده وبی خبری از آنچه به وجود آمده ارائه شده است .در اینجا به برخی از نکاتی که لازم است بیان شود اشاره خواهد شد ودر زمان مناسب اگر لازم بود اطلاع رسانی جامع تری صورت خواهد گرفت:

  • 1- شورای اسلامی شهر در دوره چهارم درجایی ایستاده که سه شورای قبلی این مسیر را پیموده اند از این نظر شورای چهارم خود را مدیون زحمات وتلاش کسانی می داند که به هر اندازه در رشد وپیشرفت شهرمان گامی وکمتر از گامی برداشته اند. از زحمات همه شهرداران قبلی نیز تشکر وقدردانی می نماییم.
  • 2- گفته و می گویندکه«بین حق وباطل چهار انگشت فاصله است»آنچه می ببینم «حق» است( اگر تفسیر به رأی نشود)وآنچه از دیگران درباره دیگران می شنویم الزاما"حق نیست ومی تواند نادرست باشد اما هستند کسانی که عمدا" یا از روی ناآگاهی گفته های بدخواهان وغرض ورزان را با آب وتاب تعریف می کنند وفکر می کنند درجهت رشد آگاهی واطلاعات مردم قدم برمی دارند . با صراحت اعلام می کنم که اگر لازم باشد نکته ای بامردم درمیان گذاشته شود اعضای شورا این شجاعت وتوانایی را دارند که حرفشان رابزنند ونیازی به نماینده وسخنگو ندارند وقت، برای گفتن وشنیدن بسیار است اکنون زمان ادامه کارهای نیمه تمام وشروع کارهای تازه است وقتش که فرابرسد حرفهای زیادی را باشما مردم خوب شهرمان درمیان خواهیم گذاشت.
  • 3- درباره انتخاب شهردار وپایان دوره خدمت جناب آقای مهندس محمودی شهردار قبلی نیز حرفهایی دهان به دهان می چرخد که با واقعیت فاصله بسیار دارد . شورای شهر پس از انتخاب وقبل از شروع رسمی کار،بیش از 30 جلسه کاری باحضور همه اعضای منتخب تشکیل داد که این موضوع دربین شوراهای شهرهای اطراف بی سابقه است دراین جلسات عمدتا" درباره انتخاب شهردار بحث وتبادل نظر می شد این شورا درسه جلسه با شهردار وقت به گفتگو پرداخت ودرآخرین جلسه که در تاریخ 27 مردادماه انجام شد مقرر شد شهرداروقت پس از جمع بندی گفتگوها ،زمان تشکیل جلسه را اعلام تا نصمیم نهایی اتخاذ گردد. پس از 10 روز! درتاریخ 6 شهریور یعنی درست 6 روز قبل از انجام مراسم تحلیف شورای دوره چهارم ،جلسه تشکیل شد وشهردار محترم پس از بیان دیدگاههای خود باصراحت تمام از ادامه حضور درسمت شهردار انصراف داد. ایشان اعلام کردند«اگر درهرجایی لازم باشد حضورخواهم یافت واعلام خواهم کرد که من خودم ماندن در این سمت را به صلاح خود، شهر وشورا ندانستم ».این درحالی است که به گفته مدیرکل دفترامورشهری استانداری درمراسم تودیع شهردار پیشین، 12 مرداد، نامه توافق ایشان با شورای اسلامی شهر دُرچه به استانداری واصل شده بود( حساب کنید چند روز قبل از این تاریخ ،توافق با شورای درچه انجام شده است !)
  • 4- این که گفته می شود شما «دیر به سراغ شهردار رفتید» حرف صحیحی نیست ما باید پس از جمع بندی دیدگاههای جمعی خود و با ملاکهای خودمان با شهردار صحبت می کردیم واین که شایع شده شورا «شرایط سختی» را برای شهردار درنظر گرفته است نیز بی منطق است اولا" خود ایشان بیشترموارد مورد نظر شورا را معقول ومنطقی دانستند وگفتند به خاطر این موارد تصمیم به نماندن نگرفته است ثانیا" همه آن نظرات که به غلط، شرایط خوانده می شوند بدون کم وکاست وبدون تغییر هیچ کلمه ای با شهردار جدید نیز مطرح شد.
  • 5- با همه تلخی ها وناراستی هایی که وجود داشت شورای شهر چمگردان از این مرحله عبور کرد و کار رسمی خود راشروع نمود .شورا وشهردار دوره چهارم جز به خدمت بی منت به چیز دیگری نمی اندیشند وقصد دارندخود را با کار درست واصولی ومنطبق بر برنامه ریزی برخاسته از نیازهای واقعی شهر اثبات کنند باید فرصت منطقی ومعقولی را درنظرگرفت واز افرادی که مورد اعتماد مردم قرار گرفته اند «کار» خواست ما برای خدمت آمده ایم این فرصت را به منتخبان خود بدهید.
  • 6- آنگونه که درجلسه کارکنان شهرداری گفته ام باز تاکید دارم که : ما با همه اعضای شوراهای اول تاسوم دوست و همشهری هستیم و در یک شهر زندگی می کنیم قصد آن را نداریم که نبش قبر کنیم ودر اسناد ومکاتبات بگردیم وخدای ناکرده ضعفی را بیابیم وبزرگ کنیم تا خود را اثبات نماییم.نگاه ما رو به آینده است نه رو به گذشته، اما بیان واقعیتی که تحویل گرفته ایم حق قانونی و وظیفه ذاتی شورای اسلامی شهر است .
  • 7- به لطف خدا شهرما از وجود دانشجویان ، تحصیلکردگان وافراد نخبه بهره مند است واز حضور روحانیون فرهیخته نیز همیشه برخوردار بوده است ما از همه این عزیزان که پشتوانه های علمی وفکری ما بوده وهستند با برنامه ریزی و در زمان مناسب استفاده خواهیم کرد واز نظرات ارزشمندشان درجای مناسب خود بهره مند خواهیم شدواز نظرات دیگر اقشار شهر درزمینه های مختلف نیز استفاده خواهیم کرد همچنان که در حرکتی سنت شکنانه ،پیش از شروع کار با شوراهای دور اول، دوم وسوم جلساتی برپا کرده و از تجربه ونظر آنان استفاده کردیم .
  • 8- تا پایان دور چهارم شورای اسلامی شهر، حدود چهارسال مانده است ؛ قضاوت درباره توانایی شورا وشهردار این دوره بسیار بسیار بسیار زود است باید صبور بود وبه کسانی که برای خدمت، داوطلب شده اند زمان داد وبعد از پایان مهلت، کارکردشان را به نظاره نشست آنچه مردم از روی انصاف قضاوت می کنند وصاحبنظران وفرهیختگان تأیید می نمایند مورد احترام خواهدبود. قضاوت عجولانه درباره چهارسال آینده، داوری نادرستی است که با معیارهای اخلاقی، دینی، انصاف وقانون جور در نمی آید.
  • 9- ما ، وقت ، استعداد ، هنر وپشتکار خود را برای وظیفه ای که برعهده گرفته ایم به کارخواهیم بست ودرجهت احقاق حقوق قانونی شهر و رشد همه جانبه شهروندان تلاش خود را انجام خواهیم داد .
  • 10- به عنوان درخواست برادرانه خواستار آنیم که اخبار ورویدادهای مربوط به شورای شهر وشهرداری را نه از شایعه سازان وافراد غیرمسئول بلکه از خود ما بخواهید ما دربرابر پرسش های منطقی وقانونی شما وظیفه پاسخگویی داریم.

آنگونه که بارها گفته ایم در این راه سخت ودشوار به کمک، همراهی و انتقاد وپیشنهادسازنده شما همراه با دعای خیرتان نیاز مبرم داریم  ما را از دعای خود بی نصیب نگذارید.


[ جمعه 92/7/26 ] [ 10:45 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

خدایا:

......جهل و نادانی من و عصیان و گستاخی من، تو را باز نداشت از اینکه راهنمایی‌ام کنی به سوی صراط قربتت و موفقم گردانی به آنچه رضا و خشنودی توست.

پس
هرگاه که تو را خواندم، پاسخم گفتی؛
هرچه از تو خواستم، عنایتم فرمودی؛
هرگاه اطاعتت کردم، قدردانی و تشکر کردی؛
و هر زمان که شکرت را بر جا آوردم، بر نعمتهایم افزودی؛
و اینها همه چیست؟
جز نعمت تمام و کمال و احسان بی‌پایان تو!؟
... من کدام یک از نعمت‌های تو را می‌توانم بشمارم یا حتی به یاد آورم و به خاطر بسپارم؟
... خدایا! الطاف خفیه‌ات و مهربانی‌های پنهانی‌ات بیشتر و پیشتر از نعمتهای آشکار توست.
...خدایا ! من را شرمسار خویش قرار ده آن‌سان که انگار می‌بینمت.
مرا آنگونه حیامند کن که گویی حضور عزیزت را احساس می‌کنم.
خدایا!
مرا با تقوای خودت سعادتمند گردان
و با مرکب نافرمانی‌ات به وادی شقاوت و بدبختی‌ام مکشان.
در قضایت خیرم را بخواه
و قدرت برکاتت را بر من فروریز تا آنجا که تأخیر را در تعجیل‌های تو و تعجیل را در تأخیرهای تو نپسندم.
آنچه را که پیش می‌اندازی دلم هوای تاخیرش را نکند
و آنچه را که بازپس می‌نهی مرا به شکوه و گلایه نکشاند.
...پروردگار من!
... مرا از هول و هراس‌های دنیا و غم و اندوه‌های آخرت، رهایی ببخش
و مرا از شر آنان که در زمین ستم می‌کنند در امان بدار.
...خدایا!
به که واگذارم می‌کنی؟
به سوی که می‌فرستی‌ام؟
به سوی آشنایان و نزدیکان؟ تا از من ببرند و روی بگردانند؛
یا به سوی غریبان و غریبه‌گان تا گره در ابرو بیافکنند و مرا از خویش برانند؟
یا به سوی آنان که ضعف مرا می‌خواهند و خواری‌ام را طلب می‌کنند؟
... من به سوی دیگران دست دراز کنم؟ در حالی که خدای من تویی و تویی کارساز و زمامدار من.
...ای توشه و توان سختی‌هایم!
ای همدم تنهایی‌هایم!
ای فریادرس غم‌ها و غصه‌هایم!
ای ولی نعمت‌هایم‌!
...ای پشت و پناهم در هجوم بی‌رحم مشکلات!
ای مونس و مأمن و یاورم در کنج عزلت و تنهایی و بی‌کسی! ای تنها امید و پناهگاهم در محاصره اندوه و غربت و خستگی! ای کسی که هر چه دارم از توست و از کرامت بی‌انتهای تو!
...تو پناهگاه منی؛
تو کهف منی؛
تو مأمن منی؛
وقتی که راه‌ها و مذهب‌ها با همه فراخی‌شان مرا به عجز می‌کشانند و زمین با همه وسعتش، بر من تنگی می‌کند، و...
...اگر نبود رحمت تو، بی‌تردید من از هلاک‌شدگان بودم
و اگر نبود محبت تو، بی‌شک سقوط و نابودی تنها پیش‌روی من می‌شد.
...ای زنده!
ای معنای حیات؛ زمانی که هیچ زنده‌ای در وجود نبوده است.
...ای آنکه:
با خوبی و احسانش خود را به من نشان داد
و من با بدی‌ها و عصیانم، در مقابلش ظاهر شدم.
...ای آنکه:
در بیماری خواندمش و شفایم داد؛
در جهل خواندمش و شناختم عنایت کرد؛
در تنهایی صدایش کردم و جمعیتم بخشید؛
در غربت طلبیدمش و به وطن بازم گرداند؛
در فقر خواستمش و غنایم بخشید؛
من آنم که بدی کردم من آنم که گناه کردم
من آنم که به بدی همت گماشتم
من آنم که در جهالت غوطه‌ور شدم
من آنم که غفلت کردم
من آنم که پیمان بستم و شکستم
من آنم که بدعهدی کردم ...
و ... اکنون بازگشته‌ام.
بازآمده‌ام با کوله‌باری از گناه و اقرار به گناه.
پس تو در گذر ای خدای من!
ببخش ای آنکه گناه بندگان به او زیان نمی‌رساند
ای آنکه از طاعت خلایق بی‌نیاز است و با یاری و پشتیبانی و رحمتش مردمان را به انجام کارهای خوب توفیق می‌دهد.
...معبود من!
اینک من پیش روی توأم و در میان دست‌های تو.
آقای من!
بال گسترده و پرشکسته و خوار و دلتنگ و حقیر.
نه عذری دارم که بیاورم نه توانی که یاری بطلبم،
نه ریسمانی که بدان بیاویزم
و نه دلیل و برهانی که بدان متوسل شوم.
چه می‌توانم بکنم؟ وقتی که این کوله‌بار زشتی و گناه با من است!؟
انکار !؟
چگونه و از کجا ممکن است و چه نفعی دارد وقتی که همه اعضاء و جوارحم، به آنچه کرده‌ام گواهی می‌دهند؟
...خدای من!
خواندمت، پاسخم گفتی؛
از تو خواستم، عطایم کردی؛
به سوی تو آمدم، آغوش رحمت گشودی؛
به تو تکیه کردم، نجاتم دادی؛
به تو پناه آوردم، کفایتم کردی؛
خدایا!
از خیمه‌گاه رحمتت بیرونمان نکن.
از آستان مهرت نومیدمان مساز.
آرزوها و انتظارهایمان را به حرمان مکشان.
از درگاه خویشت ما را مران.
...ای خدای مهربان!
بر من روزی حلالت را وسعت ببخش
و جسم و دینم را سلامت بدار
و خوف و وحشتم را به آرامش و امنیت مبدل کن
و از آتش جهنم رهایم ساز.
...خدای من!
اگر آنچه از تو خواسته‌ام، عنایت فرمایی، محرومیت از غیر از آن، زیان ندارد
و اگر عطا نکنی هرچه عطا جز آن منفعت ندارد.
یا رب! یا رب! یا رب!
...خدای من!
این منم و پستی و فرومایگی‌ام
و این تویی با بزرگی و کرامتت
از من این می‌سزد و از تو آن ...
...چگونه ممکن است به ورطه نومیدی بیفتم در حالی که تو مهربان و صمیمی جویای حال منی.
...خدای من!
تو چقدر با من مهربانی با این جهالت عظیمی که من بدان مبتلایم!
تو چقدر درگذرنده و بخشنده‌ای با این همه کار بد که من می‌کنم و این همه زشتی کردار که من دارم.
...خدای من!
تو چقدر به من نزدیکی با این همه فاصله‌ای که من از تو گرفته‌ام.
...تو که این قدر دلسوز منی! ...
...خدایا تو کی نبودی که بودنت دلیل بخواهد؟
تو کی غایب بوده‌ای که حضورت نشانه بخواهد؟
تو کی پنهان بوده‌ای که ظهورت محتاج آیه باشد؟
...کور باد چشمی که تو را ناظر خویش نبیند.
کور باد نگاهی که دیده‌بانی نگاه تو را درنیابد.
بسته باد پنجره‌ای که رو به آفتاب ظهور تو گشوده نشود.
و زیانکار باد سودای بنده‌ای که از عشق تو نصیب ندارد.
...خدای من!
مرا از سیطره ذلتبار نفس نجات ده و پیش از آنکه خاک گور، بر اندامم بنشیند از شک و شرک، رهایی‌ام بخش.
...خدای من!
چگونه ناامید باشم، در حالی که تو امید منی!
چگونه سستی بگیرم، چگونه خواری پذیرم که تو تکیه‌گاه منی!
ای آنکه با کمال زیبایی و نورانیت خویش، آنچنان تجلی کرده‌ای که عظمتت بر تمامی ما سایه افکنده....
یا رب! یا رب! یا رب 


 


[ چهارشنبه 92/7/24 ] [ 11:56 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

برای نخستین بار در انگلیس "گوجه فرنگی سیاه" تولید شده است که برخی پژوهشگران از آن به عنوان محصولی مفید به منظور جلوگیری از ابتلا به بیماری سرطان یاد کرده اند.

روزنامه انگلیسی دیلی میل در گزارشی نوشت: گوجه فرنگی سیاه حاوی آنتوسیانین و آنتی اکسیدانهایی است که می تواند کمکی برای مقابله با بیماری سرطان باشد.

در این گزارش آمده است که گوجه فرنگی سیاه همچنین می تواند درمانی برای بیماری قندخون و چاقی باشد. علت سیاهی رنگ این نوع گوجه فرنگی، قرار گرفتن رنگدانه های داخل آن در معرض اشعه خورشید است.

"رای براون" 66 ساله نخستین کسی است که این میوه سیاه رنگ را تولید کرد و برای یکی از دوستانش با پاکتی که بر روی آن "گوجه فرنگی سیاه" قید شده است، فرستاد.

براون می گوید که وی همواره به چیزهای تازه و نو چشم می دوزد چیزهایی که هیچ کسی قبل از وی آنها را کشف نکرده است و تاکنون گوجه فرنگی با رنگ نارنجی و قهوه ای دیده شده؛ اما رنگ سیاه کاملا جدید بوده است.

گفته می شود که این گوجه فرنگی سیاه در دانشگاه ایالت اوریگون در امریکا به عنوان بخشی از طرح موسوم به "اندیجو روز" توسعه داده شد، رنگ این گوجه از آبی بنفش براق به رنگ سیاه تقریبا زغالی تبدیل می شود و قسمت پایینی آن اندکی قرمز رنگ است.

این نوع گوجه فرنگی که توجه جامعه علمی را به خود جلب کرده است ، سرشار از انتوسیانین می باشد که در سبزیجات و میوه ها یافت نمی شود.

به نوشته روزنامه دیلی میل، براون سه بوته کاشته که هرکدام از آنها 20 گوجه فرنگی با ظاهری سیاه رنگ و درونی قرمزتولید کرده است.




 


[ یکشنبه 92/7/21 ] [ 9:18 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

این روزها کمی اشتغالات ذهنی وکاری ام بیشتر شده است . تغییر نکرده ام اما نوشتن مثل گذشته برایم اسان نیست آن هم دلایلی دارد که بیشتر به مشغول بودن ذهن وکمی وقت بر می گردد با این حال هرگاه مجالی دست دهد خواهم نوشت حرف بسیار است ومجال اندک ، به عهدی که با  دوستان وهمشهریان بسته ام سخت پایبندم فقط باید کمی  مهلت داد تا کارها روی گردونه  خودش بیفتد  لطفا مرابا ننوشتن یا تاخیر درنوشتن ونوع مطالب  قضاوت نکنید  به موقع باز هم خواهم نوشت فقط کمی صبور باشید  می دانم صبر  تلخ است اما آرزو می کنم اگر تلخی صبر را چشیدید کامتان همیشه شیرین بماند وشادی همیشه رفیق راهتان باشد.....

.


[ یکشنبه 92/7/21 ] [ 12:58 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

صحرای عرفات

روز دوم از ایام حج این صحرا که درحومه شهرمکه قراردارد صحنه حضور مسلمانانی از سراسرجهان با رنگها وآداب ورسوم خاص  است اما همه در این سرزمین بدون توجه به نژاد وزبان برادردینی به حساب می آیند .


[ شنبه 92/7/13 ] [ 10:39 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 154
بازدید دیروز: 297
کل بازدیدها: 1452814