سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

نگاهی به انتخابات مدارس

24مهرماه هرسال درتقویم روزپیوند اولیا ومربیان نام گرفته است و انتخابات انجمن های اولیا ومربیان دراین روزها درمدارس برگزارمی گردد. درحالی که هنوز برنامه مدارس بادستورتعطیلی پنجشنبه ها کاملا تنظیم نشده است آموزش وپرورش برای برگزاری مهم ترین عرصه مشارکت اولیا ودانش آموزان یعنی انتخابات انجمن های اولیا ومربیان دردستوری ضرب الاجلی زودترازموعد همیشگی(هفته دوم مهرماه) برانتخابات زودرس اصرار ورزید این اصرارِ بخشنامه ای که چاره ای جز اطاعت ندارد مدارس را به برگزاری صوری انتخابات سوق می دهد . صرف نظر از میزان موفقیت یا عدم موفقیت انجمن های اولیا ومربیان مدارس این موضوع مهم ترین عرصه برای تمرین مردم سالاری درکشور است عرصه ای که به اولیا اجازه نامزد شدن وبه مدارس فرصت برگزاری سالم انتخابات را می دهد وقتی مدارس درچالش کارهای عقب مانده گرفتارآیند چاره ای جزسرهم بندی موضوعات ندارند وناچار انتخابات این انجمن ها رانیز به صورت فرمایشی برگزار خواهند کرد شنیده شده است که انتخابات انجمن ها درمدارس گاهی کاملا" فرمایشی است واعضای اصلی وعلی البدل از قبل برگزیده شده اند تاجایی که مدیری به طنز والبته کاملا" جدی می گفت : انجمن رامدیر انتخاب می کند نه اولیاء.

اگربه انتخابات شوراهای دانش آموزی نظرکنیم خواهیم دیدکه دستورالعمل انتخاب اعضای شوراهای دانش آموزی هیچ پیش شرطی را برای نامزد شدن دانش آموزان درشوراهای دانش آموزی درنظرنگرفته اماگاهی مدیری بنا به سلیقه وعلاقه شخصی، متفاوت از دیگران عمل می کند وبه دانش آموزان متوسط از نظردرسی امکان ثبت نام هم نمی دهد  این که این موضوع وشرایط را از کجای بخشنامه ها برداشت کرده اند جای پرسش است .حتا پس از برگزاری انتخابات وقتی نوبت به تعیین رئیس ونایب رئیس می رسد اگر حائز بالاترین رأی فرد مورد علاقه مدیرباشد همو رئیس شورامی شود اما اگر نه چنین بود باید انتخابات هیات رئیسه برگزارشود وبا سفارش مدیر فردموردنظر برکرسی ریاست شورا تکیه بزند!!مدیر است دیگر ،حق اظهارنظر درباره همه چیزوهمه کس راهم دارد حتا اگر درقانون هم نیامده باشد!!

 

وقتی بچه ها جور والدین را می کشند.....

ممکن است بپرسید انتخابات شوراهای دانش آموزی وانجمن های اولیا ومربیان چه ارزشی دارند که اینگونه از آنها دفاع می کنید پاسخ چنین است که برای ترویج فرهنگ مردم سالاری دراین سرزمین چاره ای جز مشق مردم سالاری نیست واین مشق، فقط از طریق مدارس وبرای نسل آینده امکان پذیر است با این توصیف به نظر می رسد مابرای مشق  مردم سالاری  مشکلات بی شماری داریم مشکلاتی که گاهی مدیران ومسئولان بالادستی  دراجرایش دخالت مستقیمی ندارند واین مدیران ومعاونان مدارس هستند که باوری دراین زمینه ندارند باوری که ایجادش به آسانی امکان پذیر نیست .

یک بار دیگر به مناسبت های تقویم نگاه می کنم ؛روزهای بیشماری مناسبت دارند اما انگار این مناسبت ها دل بعضی مدیران را می زندوبرایشان تکراری شده اند،فکر کنم بعضی از آنها درپی نگارش تقویم جدیدی هستند.........



[ جمعه 90/7/15 ] [ 2:20 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

بیماری معلمان وخانواده هایشان درروزهای تعطیل ممنوع شد!

عنوان کامل این خبر چنین است :

به دستور مستقیم وریرآموزش وپرورش ورئیس بیمه ایران بیماری معلمان وخانواده هایشان در روزهای تعطیل ممنوع شد!!

وقتی قانونی  نیم بند تصویب واجرا می شود همه موارد مثبت وقابل دفاعش به حاشیه رانده می شود . ماجرا ازجایی آغاز شد که بیمه طلایی فرهنگیان به راه افتاد؛ قراربود همه هزینه های درمانی فرهنگیان با این بیمه پرداخت شود سر و صدای زیادی به راه افتاد وعاقبت کارت های طلایی دراختیار معلمان قرارگرفت هنوز بین این بیمه وبیمه های دیگر مثل شرکت نفت تفاوت از زمین تاآسمان است (ببخشید که دراین حوزه ورود پیداکردم نفت از سرزمینی دیگر واردکشورما شده است ،به معلمان چه ارتباطی دارد که خود را بانفتی ها مقایسه کنند !)امااز حق که نگذریم بیمه طلایی تفاوتی بابیمه های قبلی دارد ومثلا"می شودبرای دندانپزشکی وعینک نیز از این بیمه استفاده کرد همچنین برای دارو. اما مواردناپیدایی دراین بیمه وجود دارد که به ذهن متولیان امر نرسیده ویا رسیده وچشمشان رابرمشکلات بسته اند .

روزجمعه بود همسرم از صبح با بیماری کلنجارمی رفت،نزدیک ظهر چاره ای جز مراجعه به پزشک نداشت ناگزیر راه درمانگاه را درپیش گرفتیم برای استفاده از بیمه طلایی باید کپی کارت طلایی وکپی نسخه پزشک هنگام ورود به داروخانه تحویل شود اما همه زیراکسی ها وعکاسی ها ونوشت افزاری ها تعطیل بودند دوبار شهر را چرخیدیم می خواستیم از بیمه ی داروهایی که پزشک جوان درمانگاه باسخاوت تمام نوشته بود استفاده کنیم بیش از پنج قلم دارو بود تلاش ما برای تهیه کپی به نتیجه نرسید چاره ای جز مراجعه به داروخانه نبود باید از خیر کارت طلایی وبیمه می گذشتیم وگذشتیم نمی دانم اگر بیماری درنیمه های شب یکه وتنها برای مداوا به درمانگاهی مراجعه کرد وبرای ویزیت رایگان ویا دریافت داروهایش نتوانست کسی رابیابد که رونوشتی از کارت ونسخه اش رادراختیاراو قراردهد چه باید بکند؟ فکر می کنم مدیران ومسئولان ومجریان آموزش وپرورش به جای نظریه پردازی درحوزه هایی که صلاحیتش راندارند بایدبرای رفع مشکلات کارکنان ودانش آموزانشان تلاش کنند آنچنان که مدیران سایر دستگاهها خودرابیش از آن که صاحبنظر درهمه مسائل وغیره بدانند مسئول رفع مشکلات کارکنان و زیرمجموعه خود می دانند.

 


[ دوشنبه 90/7/11 ] [ 1:17 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

درمطب پزشکان چه خبر است

درمطب منتظربودیم که:

1- منشی پیرمردی را کنار میزش فراخواند و از او دفترچه بیمه طلب کرد ؛ روستایی بودن پیرمرد از کلاه نمدی وشلوار سیاه وگشادش هویدا بود ،پیرمرد بی درنگ کلاهش رابرداشت ودفترچه بیمه اش را از دل کلاه بیرون کشید وبه منشی داد ، نگاه تعجب برانگیز حاضران ماجرا را به دقت تعقیب می کردپیرمرد به صندلی اش برگشت ، نفسی تازه کرد وبا اقتدار آروغ بلندی زد وخدای را شکر کرد .

پیش خودگفتم این هم بخشی از سنت های ماست که می خواهیم باهزاران اما و اگر حفظش کنیم واز برباد رفتنشان گاه اندوهگین هم می شویم.

2- رفتار نامتعارف جوانکی که درجایگاه منشی بود اعتراض مرد کناردستی ام را موجب شد دنبال هم صحبت می گشت روبه من کرد وگفت :یعنی آقای دکتر می داند منشی اش چگونه با بیماران رفتارمی کند؟از گرمای سالن انتظار خبردارد؟ وادامه داد ما وقتی فشاری جسمی یا روانی متحمل می شویم بیماری به سراغمان می آید آیا این گرما موجب بیماری افراد ناتوان نمی شود ؟ برای لحظاتی سخنانش را گوش دادم دلش می خواست صحبت کند ومنتظر همزبانی بود به او گفتم برای دکتری که آن سوی این دیوار به طبابت مشغول است احوال آدمیان این سوی دیوار چندان مهم نیست آنان اغلب از این سوی دیوار بی خبرند برای پزشکان پس از مدتی بیمار، حکم وسیله ای راپیدا می کند که باید تعمیر شود وهرچه قراضه تر بهتر ! اگرچه نمی توان همه آنان را دراین فرمول چای دادولی فکر می کنم بیشتر پزشکان به بیماران نگاهی ابزارگونه دارند .

چند روز بعد دریک مرکز رادیولوژی وسونوگرافی منتظر آمدن پزشک بودم که مردی که از درد به خود می پیچید خود را به کنار درمطب رساند همسرش که زنی میانسال بود با لحنی آرام به منشی گفت اگر امکان دارد اجازه هید سونوگرافی شوهرم اورژانسی انجام شود منشی باتندی گفت فقط بیمار روی برانکارد اورژانسی است همراه بیمار گفت اجازه دهید خودم با پزشک صحبت کنم منشی پاسخ داد حوصله دکتر از من کمتر است سفارش کرده هرکس معترض شد دفترچه اش را پس بدهم اینجا یک مرکز خصوصی است  و...

زن چاره ای جز سکوت نداشت درحالی که شوهرش از درد به خودمی پیچید آرام روی صندلی نشست وبه فکر فرورفت .

پی نوشت :

درهرقشر وطبقه ای همه جور آدم می توان یافت این نوشته فقط بخشی از یک مشاهده است. به یقین بین پزشکان افرادی که به رفتارمنشی های خود حساس باشند، انسانیت برای آنان درکنار مادیات ارزشمند باشد و برای انسانیت ارزشی بیشتر از مادیات قائل باشند وبه انسانها نگاهی ابزارگونه نداشته باشند وجود دارد این را نوشتم که تر وخشک باهم در آتش ندانم کاری نسوزند وحق گروهی از پزشکان شریف پایمال نشود اگر چه یافتن این گروه از پزشکان در روزگار ما کمی بیش از گذشته دشوار شده است...

 


[ جمعه 90/7/8 ] [ 7:11 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر           

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 175
بازدید دیروز: 422
کل بازدیدها: 1450971