سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حسام ســرا
 
قالب وبلاگ
لینک دوستان

مثل های عاشورایی

11) خنجر شمر در خانه اوست!
این مثل به خشونت و دیکتاتوری و سنگدلی فرد اشاره دارد. هنگامی که از جنایت کاری سخن به میان می آید، در پاسخ گفته می شود: خنجر شمر در خانه اوست؛ یعنی قابل اعتماد نیست و فرصت طلب است.
12)دَم گرفته است:
خواندن دسته جمعی سینه زنان یا زنجیرزنان را دم گرفتن گویند که معمولا همنوا با مرثیه خوان بیتی از مرثیه را تکرار می کنند. مثل درباره کسی است که به طور کامل سرگرم سخن گفتن است و مورد توجه مخاطب یا مخاطبان نیز قرار گرفته به کار می رود.
13) دیگر حالا شمر جلودارش نمی شود:
گروهی وقتی به مقامی می رسند و یا ضعفی در کسی می بینند، خود و خدا را فراموش می کنند و مغرورانه به قدرت نمایی می پردازند. مثل به آنان اشاره دارد. گونه های دیگر آن چنین است: الف - شمر جلودارش نیست. ب - شمر جلودارش نمی شود. ج - خیلی بد رکاب است، شمر جلودارش نمی شود.
14) روضه رفتن و گریه کردن هم حوصله می خواهد:
شرکت در مجالس روضه و بهره مندی از آن به عشق، قلب مهربان و روحیه توسل نیاز دارد. از سوی دیگر این مجالس اغلب به طول می انجامد. به طور معمول گروهی به سبب عدم آمادگی یا ناآشنایی با این محافل به شکوه می پردازند. این مثل به عدم بردباری اشاره دارد.
15)روغن ریخته نذر حضرت عباس (ع):
در گذشته روغن نایاب و ارزشمند بود. وقتی مقداری روغن می ریخت، بی درنگ می گفتند: حیف شد. آنگاه ادامه می دادند: ایراد ندارد، نذر ابوالفضل. مثل در آن عصر ریشه دارد و به گذشتن وقت، از دست رفتن قطعی موقعیت و جبران ناپذیر بودن آنچه از کف رفته است، اشاره دارد. روغن ریخته نذر امامزاده، گونه دیگر این مثل است.
16) سنگ و سفال بر سر آنها، خاک کربلا بر سر ما:
در استان گیلان، در پایان قصه ها این جمله را برای کودکان تکرار می کنند و بدین وسیله ارادت خود به اهل بیت (ع) را آشکار می سازند. به زبان گیلکی مثل چنین است: «سنگ و سفال اوشانی سر / خاک کربلا امی سر
17) قسم حضرت عباس (ع) تو را باور کنم یا دم خروس را؟
یکی دزدی را گریبان گرفته بود که خروسم را ربوده ای. دزد در حالی که دم خروس از شکاف قبایش پدیدار بود به خدا و ائمه سوگند می خورد که خروس ندیده است. مرد گفت: ای مردم، این همه سوگندی که یاد می کند چنان نیست که باور نتوان کرد، اما سخت حیرانم سوگند حضرت عباس (ع) را باور کنم یا دم خروس را؟ مثل برای اشاره به دروغ، تظاهر به دین داری، ریا و نفاق به کار می رود و «دم خروسو ببینم یا قسم حضرت عباستو؟» گونه دیگر آن است.
18) هر که دارد هوس کرب و بلا بسم الله!
این مصرع - که در چاوش خوانی های مسافران کربلا خوانده می شد - از خطبه امام حسین (ع) هنگام خروج از مکه برگرفته شده است. حضرت در آن موقعیت فرمود: هر که می خواهد خون خود را در راه ما نثار کند و آماده حرکت است، همراه ما در مسیر کوچ گام نهد. این مثل به زیارت، ایثار، جانبازی و آمادگی اشاره دارد.
19) هروقت پای علامت یکی سینه می زند:
این مثل مانند «هم طبال یزید است و هم علمدار حسین (ع)» درباره منافقان و دودلان به کار می رود.
20) ما اهل کوفه نیستیم، امام تنها بماند:
تناقض در رفتار، نیرنگ و تزلزل، سرکشی در برابر فرمانروایان، فرصت طلبی، اخلاق ناپسند، آزمندی و شایعه پذیری بخشی از ویژگی های مردم کوفه است. امام علی (ع)، امام مجتبی (ع)، مسلم بن عقیل (ع) و سیدالشهدا (ع) هر یک به گونه ای بی وفایی و سست عهدی کوفیان را تجربه کردند.  

شما باکدام یک از این مثل ها آشنایی بیشتری دارید وکدامیک از آنها کاربرد بیشتری برای شما داشته ویا دارد ؟

 


[ یکشنبه 87/10/15 ] [ 7:30 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

کمی آهسته تر

 باتولد هر نوزادی مرگ، سایه به سایه به دنبال اوست ؛ به تعبیر من پس از هر تولدی شمعی نو افروخته می شود واگر تندبادی این شعله را خاموش نسازد، زمان، آن را کم نور وبی فروغ می کند وناگاه خاموش می شود و....مرگ... می آید، گاه، ناگهانی وگاه ،با نشانه هایی مثل پیری و بیماری و..

پس از مرگ ، بازماندگان براساس ارزش ها وباورهایی که با آن رشد کرده اند مراسمی می آرایند تا یاد تازه گذشته را عزیز بدارند و آشنایان و حتی بیگانگان ، می آیند تا با بازماندگان همدلی کنند ؛ بماند که برگزاری این مراسم با هزینه ها وتشریفاتی که دارد گاه قرض های چندین ساله را به بار می آورد وگاه باعث اختلاف وکدورت بین بازماندگان می شود و...

جمعه گذشته به مناسبت درگذشت یکی از بستگان نه چندان نزدیک وبه جهت عرض تسلیت به بازماندگان به مسجد برگزاری مراسم رفته بودم ، همزمان با رسیدن من به مسجد روحانی مدعو ،خود را به بالای آخرین پله منبر رساند ودرباره سوره« الرحمن » سخن آغاز کرد و روی واژه «بیان» داد سخن داد که : ما در بیان وگفتن، دچار مشکلات بسیاری هستیم وچون مردم نمی خواهند بدانند وبفهمند مشکلات زیادی گریبانشان را گرفته است دیگر این که حاجیان قبل از رفتن به مکه باید درباره فلسفه حج ومعانی مکانهایی که به آنجا عازم می شوند چیزهایی بدانند مثلا بدانند معنای مشعر چیست ومنا کدام است و.. او اصرار داشت که مردم باید این معانی را از روحانیون کاروان بپرسند تا مفاهیم را بفهمند نه این که مطالعه کنند! او بر مطالعه ودرک شخصی، اصرار که نه ،اشاره ای هم نکرد باخود می اندیشیدم که سالهاست روحانیون معزز برمنابر، وعظ وخطابه می کنند وباز خودشان از ضعف مبانی دینی واعتقادی ونیز ناآشنایی با اصول وفروع دین شکوه می نمایند؛ علت کجاست ؟ آیا نباید این بزرگواران قدری به شیوه تبلیغی خود بنگرند ؟ آیا فقط مردم محکومند؟ آیا ساعت های متمادی وعظ وخطابه وروضه در ماههای محرم وصفر ورمضان وسایر روزهای عادی کفایت نمی کند تا مردم آنچه راباید بدانند بدانند ؟

بیش از 45 دقیقه گوش مردم در اختیار روحانی بود و او باسخنان آتشین می گفت ومی گفت ومی گفت افسوس که از «بیان» وآدابش داد سخن می داد ونمی دانست چگونه رعایت مردمی راکه از صنوف مختلف وطبقات گوناگون درجلسه حاضربودند بنماید؛ بارها اطرافیانم این پا وآن پا شدند ومثل مار زخم خورده به خود پیچیدند تا سخنان آقا تمام شود نمی دانم این سخنانی که نه وعظ بود ونه روضه ونه نصیحت کدام توشه را برای غایب جلسه که مراسم برای او برپا شده بود به همراه داشت واصلا اگر جور دیگری بود می توانست ره توشه ای برای رفتگان باشدیانه؟ یادم به این شعر افتاد که:

برگ عیشی به گور خویش فرست

کس نیارد زپس، تو ، پیش فرست

مرگ به اندازه کافی غمگین وناراحت کننده است وفکر نمی کنم کسی باشد که از مرگ ونبودن خوشحال باشد ( از مجاهدان ورزمندگان که داوطلبانه به مصاف دشمن می روند بگذرید گو این که آنان مشتاقانه به مصاف دشمن می روند واز سالم ماندنشان خشنود تر می شوند نه  این که با آغوش باز برای استقبال از مرگ شتافته باشند!)

با این حال مادر مرده را شیون آموختن وضجه حاضران را درآوردن نه شیوه مسلمانی است ونه رتبه ودرجه ای برای زاری کننده و قاری ومداح به ارمغان می آورد . گفتم مداح، یاد مطلبی دیگر افتادم آیا منتظر بودن برای مرگ کسانی تا بازماندگانشان به مداحی دعوتت کنند وبا کلماتی که گاهی خودت هم معانی اش رانمی دانی مزدی بستانی وخرج خانواده ات را مهیا کنی شرط مروت است ودردنیای امروزی شغل تلقی می شود یانه ؟ هیچگاه نتوانسته ام با این شغل! کنار بیایم وهضمش کنم .


[ چهارشنبه 87/10/11 ] [ 7:16 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

هر دم از این باغ بری می رسد

خبر زیر را بی هیچ مقدمه ونتیجه ای بخوانید :

مشاور عالی وزیر آموزش و پرورش از ارائه طرح حذف ساختار سنتی مدارس و ایجاد «مجتمع‌های مسجد محور» خبر داد.
مهدی امین‌منصور در گردهمایی معاونان آموزش و نوآوری استان‌های سراسر کشور که امروز در باشگاه فرهنگیان تهران برگزار شد، گفت: در طرح حذف ساختار سنتی مدارس و ایجاد «مجتمع‌های مسجد محور»، مدارس را به شکل2
شعبه دخترانه و پسرانه در اطراف مساجد با پوشش نمازخانه، آزمایشگاه، کارگاه و سایر مراکز مورد نیاز در محل مسجد طراحی می‌کنیم که البته در تلاش هستیم تا 30 مجتمع در 30 استان کشور تا دهه فجر آماده شود

حالا اگر نظری داشتیدلطف کنید بنویسید

 اصل خبر را می توانید دراینجـــا بخوانید


[ یکشنبه 87/10/8 ] [ 7:30 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

وفاداری به سبک کهن

این دو اسکلت عصر نو سنگی که در سیزدهم فوریه سال گذشته شناخته شدند، اسکلت مرد و زنی بودند که سال‌ها کنار هم دفن شده بودند.

وارنا نویسنده وبلاگ"گنجه و گنجینه" مطلبی را با عنوان "وفاداری به سبک کهن" در یکی از پست‌های وبلاگ خود منتشر کرده است.

در بخشی از این مطلب آمده است:

سال 2007 برای باستان شناسان جهان سالی توأم با موفقیت‌ها و کشف آثار محیرالعقولی همراه بود که در این میان 10 اثر مهم کشف و بحث انگیزترین آنها نیز اسکلت‌های عشاق یا اسکلت‌های ولنتاین، دیگر کشف مهم باستان‌‌شناسان بود.

این دو اسکلت عصر نو سنگی که در سیزدهم فوریه سال گذشته شناخته شدند، اسکلت مرد و زنی بودند که سال‌ها کنار هم دفن شده بودند.

باستان شناسان پس از مطالعه روی دندان‌های این اسکلت‌ها که کاملا‌ دست‌نخورده باقی مانده‌ بودند، مشخص کردند این عشاق در جوانی و حدود 5تا 6 هزار سال پیش در این گور دفن شده‌اند.
کشف این اسکلت‌ها از آنجا در نوع خود منحصر‌‌ به فرد به شمار رفت که کشف تدفین دوتایی مربوط به عصر نوسنگی تاکنون در هیچ گزارش‌‌ باستان شناسی دیده نشده است.
کشف این اسکلت‌های پر رمز و راز که در ورونای ایتالیا پیدا شدند.
ورونا شهری است در شمال ایتالیا، ناحیه ونتو Veneto کنار رود آدیگه Adige که موقعیت سوق الجیشی آن بین ونیز و میلان و همچنین گذرگاه برنر Brenner که ارتباط دهنده اروپای مرکزی با ایتالیاست، باعث شد بسیاری به این دو اسکلت لقب اسکلت‌های رومئو و ژولیت بدهند.دلیلشان این بود که اسکلت‌ها دقیقا در جنوب مانتوآ، واقع در 25مایلی جنوب ورونا، جایی که شکسپیر داستان رومئو و ژولیت خود را در آنجا خلق کرد، کشف شده است.


[ چهارشنبه 87/10/4 ] [ 1:26 عصر ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]

ضرورت شادمانی در ایران

درفرهنگ فارسی معین زیر واژه جشن آمده است : محفل نشاط، ضیافت ومهمانی، سور وسرور وشادی .

گویند ایرانیان جشن های مردمی بسیاری داشته اند ونیز آن که روزها در ایران باستان نام مخصوص داشته وهرگاه نام روز با نام ماه یکسان می شد جشنی برپا می گردید تاشادمانی مردم باهمگان تقسیم شود وافراد در روابطی رو در رو وچهره به چهره درمحفلی سرشار از مهربانی شادمانی کنند وبرای فردا، روحیه وتوانی مضاعف بیابند

 

در فرهنگ گذشته این مرز وبوم به جشن ،بیش از سوک توجه شده است وجز سوک سیاوش که فلسفه وجودی آن هم ترویج نوحه سرایی واندوه وماتم نیست به سوک مهم دیگری برنمی خوریم .

جشن ها وآیین های مردمی درهر سرزمین ریشه درباورها ، اعتقادات ، نوع زندگی ، وضعیت اقلیمی وجغرافیایی، نوع محصولات و.. دارد ونمی شود با دستور وفرمان آنها را افزایش داد یا از رشد وگسترش آنها جلوگیری نمود .درسالهای اولیه پس از انقلاب اسلامی که روحیه مذهبی انقلابیون ، گاه از رهبران انقلاب پیشی می گرفت اسامی ایرانی از بسیاری از تابلوها، سربرگ نامه ها ، بانک ها ، نقاط جغرافیایی ، شهرها ونقشه ها حذف گردید وجای آنها کلمات عربی جایگزین شد برای نمونه می توان از تغییر نام چاههای نفتی ایرانی درخلیج فارس نام برد که به اسامی شخصیت های اسلامی که عربی بودند تغییر یافت .از سویی دیگر انکار گذشته دربرنامه های درسی مدارس جلوه گر شد وتاریخ این مرز وبوم سراسر بیداد وظلم وغارتگری وسیاهی به آیندگان عرضه شد ونتیجه این شد که نوجوان ما گذشته خود را سرشار از آشوب وبی هویتی دانست وامروز از بحران هویت در رنج است .چنان که می دانیم هویت در پاسخ به سئوال « من کیستم » شکل می گیرد ، هیچکس نیست که بدون دریافت گذشته بتواند به درک درستی از آینده دست یابد . وقتی انکار گذشته وتوجه نکردن بر آداب درست پیشینیان اخلاق عمومی جامعه شود نباید از نسل آینده انتظار داشت تابرشانه های پیشینیان بایستد وبه آینده بنگرد دیشب یلدا بود ومردم با داشته های اندکشان ، با تهیه آجیل ومیوه،بزمی خانوادگی داشتند ودرکنار هم شادمانی کردند ، شادمانی ای که امروز بیش از هر زمان دیگری به آن نیازمندیم ؛ اگر صنعتی شدن غرب باعث سردی روابط شده است وما درپی صنعتی شدن هستیم وظاهرا چاره ای جز این نداریم ناچار باید بیندیشیم که مردمانمان به سردی روابط دچار نشوند واین میسر وممکن نیست جز با تایید کردن آنچه به عنوان هویت گذشته این مرز وبوم بر مردم این سرزمین رفته واز آن به تاریخ اجتماعی و دریک کلام« فرهنگ » یاد می کنیم . البته نباید از نظر دور داشت که بعضی از نمادها وزمینه های فرهنگی گذشته ممکن است امروز قابل اجرا نباشند ویا نشود از انجام امروزی آنها دفاعی منطقی داشت اما آنچه هست فرهنگ هر کشور آمیخته با زشتی ها وزیبایی هایی است که می شود زیبایی هایش را شناخت وبرای درمان برخی از مشکلات اجتماعی بکار بست . اگر در انجام این موارد لااقل تعادل را رعایت کرده بودیم امروز ناگزیر نمی شدیم برای اثبات ایرانی بودن خلیج فارس به هر مستمسکی چنگ بزنیم وبه هر محکمه ای شکایت ببریم شاید خیلی زودتر از اینها باید در می یافتیم که باید نام خودروهای ملی مان را سمند وسورن وتندر بگذاریم واز اشاعه این نامها که تاریخی را( باهمه موارد مثبت ومنفی ) به همراه دارند شادمان شویم . بدسلیقگی در دفاع از گذشته که با ردکردن همه مظاهر گذشتگان همراه شده نتوانسته است جشن ها وآیین های ایرانیان را به فراموشی سپارد چنانکه سال به سال استقبال از برگزاری جشن های یلدا آن هم به صورت خانوادگی افزایش می یابد ووجود عناصر شادی بخش بیش از گذشته در جامعه احساس می شود.

امیدوارم یلدا خوش گذشته باشد .


[ یکشنبه 87/10/1 ] [ 1:0 صبح ] [ اکبر حسامی ] [ نظرات () ]
<< مطالب جدیدتر           

.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

اینجا محلی برای ارائه ی آرا و نظرات من است درباره آنچه که می بینم،می خوانم، می شنوم و آنچه در اطرافم اتفاق می افتد.چنانچه کسی یاکسانی عصبانی هستند ونمی توانند مخالف نظر خود رابا دادنِ «صفت» مخاطب قراردهند ویاقلمشان بادُشنام آشناست وبه آسانی به دیگران تهمت می زنند از نظردادن بپرهیزند چراکه درهر صورت نظر ایشان حذف خواهد شد. آوردن لینک وبلاگ ها به معنی تایید همه مطالب آنها ویامدیر وبلاگ نیست،بی‌شک دیدگاه هر کس نشانه‌ی تفکر اوست، ما در برابر نظر دیگران مسئول نیستیم ..نقل واستفاده از مطالب این وبلاگ آزاد است اگر دوست داشتید منبع آن را نیز ذکر کنید.
امکانات وب


بازدید امروز: 66
بازدید دیروز: 60
کل بازدیدها: 1449142